خبرورزشی - فائزه زمانی: علی مسعودی ملقب به علی مشهدی که در جوانی شیفته بازیهای مایک تایسون بوده و همیشه یک پایش در رینگ خاکی محله بوده است، کودکی و نوجوانیاش را در محلهای گذرانده که به جای دروازه و توپ پلاستیکی دولایه، رینگ بوکس داشته و به خاطر فراهم نبودن شرایط ورزش قهرمانی، عاقبت به جای رینگ بوکس، سر از لوکیشنهای فیلمبرداری درآورده است.
گفتگوی خبرورزشی با علی مشهدی را در ادامه بخوانید:
شنیدیم این روزها بوکس کار میکنید. چه شد که از بین این همه رشته ورزشی بوکس را انتخاب کردید؟
از سال ۶۷ که بوکس آزاد شد، این رشته را شروع کردم. بعد از آن به سربازی رفتم و در رشتههای دیگر ورزش کردم تا اینکه پارسال سر سریال نوروز رنگی که مشهد بودم، دوستان قدیمی را دیدم و دو مرتبه ترغیب شدم که بوکس را شروع کنم. مدتی زیر نظر دوست خوبم ارشاد روح بخشیان که پدرش از مربیان بزرگ مشهد است کار میکردم و بعد از آن نزد علی طوفانیان از مربیان خوب مشهد رفتم و حالا هم که در تهران زیر نظر احسان روزبهانی تمرین میکنم. یک مکانی هم در رشت مخصوص نوشتن فیلم نامههایم دارم و هنگامی که برای نوشتن فیلم نامهها و استراحت به رشت می روم آنجا هم به امین قاسمیپور ورزشکار و مربی خوب کشورمان زحمت میدهم.
کار کردن زیر نظر احسان روزبهانی چطور است؟
عالی؛ ایشان از قهرمانان نامی کشور است. البته همه عزیزانی که من زیرنظرشان کار می کنم جزو بهترینها هستند. احسان در مربیگری هم مثل مبارزاتش عالیست. یک وقتهایی وسط فشار تمرین به او می گویم رعایت سن من را بکن؛ من پیرم (با خنده). در کل او بسیار حرفهای است و صبر زیادی در مربیگری دارد.
به نظرت در مسابقات قهرمانی آسیا امارات حق روزبهانی را خوردند؟
فکر میکنم در حقش اجحاف کردند. حریف قزاقش نایب قهرمان المپیک بود و از طرفی قزاقها نفوذ زیادی در رای داوران دارند. هر کسی جز این قزاق حریف احسان میبود دست احسان به عنوان برنده بالا میرفت. سه دفعه مسابقه احسان را دیدم و فکر میکنم اگر هر ضربه قزاق را دو تا هم حساب می کردند، باز هم احسان برنده می شد.
بازیهای تیم ملی بوکس در امارات را دنبال میکردی؟
بخاطر اینکه رشته اصلیام بوکس بوده همیشه مسابقات را دنبال می کردم. حتی در دهه ۹۰ که هنوز اینقدر همه چیز به روز نبود. آن موقع مثل الان نبود که بشود همه چیز را لحظهای و آنلاین دید. بازی داگلاس و تایسون که برگزار شد یک هفته بعدش فیلم مسابقهاش به محله ما رسید که یک شب ۲۰ نفری در خانه یکی از بچهها که از بوکسورهای خوب استان بود جمع شدیم و این بازی را دیدیدم. شاید باورتان نشود در این بیست سال ۹۰ دقیقه برنامه ۹۰ را ندیدم چون فوتبالی نیستم ولی همیشه بازیهای بوکس را دنبال میکنم.
حرف عادل فردوسی پور شد. به نظرتان این روزها جایش در تلویزیون خالی نیست؟
بالاخره عادل فردوسی پور ۲۰ سال برای برنامه ۹۰ زحمت کشید و اسم بزرگی است که نمیشود به راحتی از کنار اسم او گذشت. امیدوارم هرچه زودتر شرایطی مهیا شود تا دو مرتبه چهره دوست داشتنی او را در برنامه ۹۰ یا هر برنامهای دیگر ببینیم و صدای گرمش را بشنویم.
این روزها بازیهای تیم ملی فوتبال را دنبال میکنید؟
درست است که فوتبالی نیستم ولی بازیهای ملی را دنبال می کنم؛ چه فوتبال و چه والیبال. از برد تیم والیبال مقابل آمریکا بسیار خوشحال شدم ولی نمیدانم چرا بچهها بازیهای بعدی را واگذار کردند. هر چند که با اختلاف نزدیکی مقابل صربستان و آلمان باختیم. فوتبال هم که این روزها گل کاشته و در این شرایط بد اقتصادی و کرونا برد ۳-۰ مقابل بحرین بینظیر بود.
حتما بیاحترامی بحرینیها به سرود ملیمان راهم دیدهاید.
بله .... دم بچهها گرم. به نظرم سرود ملی یک کشور مقدس است و بچهها با این برد تو دهنی محکمی به بحرینیها زدند.
به نظرتان تیم اسکوچیچ به جام جهانی صعود میکند؟
فکر میکنم اگر عراق را بزنیم راه صعود هموار شود. الان بچهها راه افتادهاند و بازی مقابل کامبوج را که گل کاشتند و ۱۰ تا زدند و فکر کنم ۱۰ تا هم نزدند. موتورشان روشن شده و اگر حاشیهای برای تیم درست نشود، مطمئنم مثل دو دوره قبل به جام جهانی صعود کنیم. الان که تیم خیلی خوب است و در خط حمله آنقدر بازیکن خوب زیاد داریم که فکر می کنم اسکوچیچ گاهی گیج می شود کدامشان را در ترکیب بگذارد. مهدی قائدی هم که در بازی کامبوج شاهکار بود.
اسم مهدی قائدی را آوردید، پرسپولیسی هستید یا استقلالی؟
من واقعا نه پرسپولیسی هستم نه استقلالی چون اصولا فوتبالی نیستم ولی مخلص هواداران جفتشان هستم.فقط بازی های این دو تیم را در آسیا دنبال می کنم. سال ها حتی نمی دانستم تیمی به اسم پرسپولیس و استقلال با این همه طرفدار وجود دارد! تنها کسی که در فوتبال می شناختم اکبر میثاقیان بود که سر خیابان محلمان نانوایی داشت و شناختم از فوتبال در همین حد بود.
بخاطر مشهدی بودنتان، حتی بازی های ابومسلم خراسان را هم دنبال نمی کردید؟
نه.... کلا بچه های محل ما بیشتر رزمی کار بودند و طرفدار رزمی تا فوتبال. من هنوز عکس های محلمان را دارم که در زمین خاکی رینگ بوکس درست کرده بودیم و بچه های محل جمعه ها در آن تمرین می کردند. روزی که تایسون به داگلاس باخت حال کل محله تا مدت ها خراب بود، چون تایسون برای ما یک اسطوره بود. ۱۹۸۶ که تایسون در آن سن قهرمان جهان شد، هم زمان مارادونا در جام جهانی گل کاشته بود ولی ما بیشتر تایسون را می شناختیم تا مارادونا. کلا بچه های محلمان موجودات عجیب و غریبی بودند(با خنده)
شما که اینقدر به بوکس علاقه داشتید چرا به جای هنر، ورزش قهرمانی را انتخاب نکردید؟
ورزش های انفرادی به حمایت زیادی نیاز دارد. آن موقع من امکانات مالی و مشوق برای ورزش حرفه ای نداشتم، از طرفی زمانی که مستقل شدم ۲۳ سال داشتم و دیگر برای ورزش قهرمانی دیر شده بود. پدر خدا بیامرزم تا همین اواخر می گفت من همیشه در مقابل چیزهایی که دوست داشتی مقاومت می کردم و نمی گذاشتم که به علایقت برسی. از طرفی در ورزش حرفه ای آن سال ها پولی هم نبود و بخاطر همین بین بوکس و هنر، هنر را انتخاب کردم.