خبرورزشی/ مدیریت فوتبال؛ امیر حاجرضایی به عنوان پیکشوست و مفسر فوتبال ایران، انتخابات فدراسیون را آنالیز میکند. در لابهلای حرفهایی او درد عمیقی را میتوان حس کرد که بیربط به محصولات عجیب و غریب مدیریت در فوتبال کشور نیست:
*سالهای بد و سیاهی را پشت سر گذاشتیم. هر کسی که روی آن صندلی مینشیند، میراث شوم گذشته روی دوش او وجود خواهد داشت. با این حال باید مسائل را تفکیک کنیم. اگر بحث فنی است و اگر میگوییم در دورانی که من آن را دوران سیاه فوتبال ایران میدانم، دو بار راهی جام جهانی شدیم، ما قدیمیها میدانیم چه شد و چه اتفاقاتی افتاد. به عنوان کسانی که سن بیشتری داریم، این را به خوبی میدانیم که زمانی قاره آسیا و اقیانوسیه فقط یک سهمیه برای حضور در جام جهانی ۱۶ تیمی داشت و ما از میان این همه تیم به جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین صعود کردیم. حالا که ما دو دوره پیاپی به جام جهانی ۳۲ تیمی رفتهایم، فقط آسیا ۴ و نیم سهمیه دارد، پس نباید پشت این دو جام پنهان شویم.
*حالا بیاییم به عملکردها و پروندههای این چند سال نگاه کنیم. دلیل این همه باخت در پروندهها چه بوده؟ نه زوریخ و نه کوالالامپور، ما در تهران این باختها را دادیم، آن هم به این دلیل که نمیدانیم چه چیزی امضا کردیم. ببینید چه افرادی این قراردادها را امضا کردهاند؛ آیا آنها حقوقدان و دلسوز جامعه فوتبال بودند که این همه به فوتبال ضرر زدهاند و شایستگی حضور در جلسات و امضای قرارداد را داشتند؟ پاسخ این است که خیر، شایستگی نداشتند.
*دو باشگاه پایتخت داریم که ظاهراً چشم و چراغ این فوتبال هستند و هواداران زیادی هم در سراسر کشور دارند. نگاهی بیندازید که فقط در دو سال گذشته چند مدیرعامل برای این دو باشگاه انتخاب شدند و هنوز هم صدای هوادار، مربی و بازیکن آنها بلند است. مگر میشود هر دو ماه یک بار مدیر عوض کرد و هر بار هم نفراتی را بیاورند که یا در فوتبال نبودند یا هیچ آشنایی با فوتبال ندارند.
*به انتخابات ۱۰ اسفندماه نگاه کنید که چه کسانی نامزد شدهاند؛ بیشتر آنها مردود خرداد ماهی هستند که در بخشهای مختلف از جمله نایب رئیسی، کارشناسی، هیئتهای فوتبال و مدیران باشگاهها ثبت نام کردهاند و خودشان را برای جمع کردن غنیمتها، شتابان به انتخابات رساندهاند.
*۶۵ تا ۷۰ سال با این فوتبال زندگی کردم و خیلی آدمها را در این عرصه دیدم. شاید برای دهمین بار است که از این جمله استفاده میکنم اما بازهم باید بگویم که یکی از دردهای فوتبال این است که «عاشقها رفتهاند و کاسبها آمدهاند.» فوتبال با کاسبی از این نوع، رابطهای ندارد و تا زمانی که این شرایط باشد من به آینده فوتبال خوشبین نیستم.
*یک نکته مهم در این انتخابات که گفتن آن ضرورت دارد، حضور علی کریمی، مهدی مهدویکیا و سعید دقیقی است. اینها فوتبالی هستند و از جنس فوتبال، اما نمیدانم آیا آنها برای انتخابات فیلتر میشوند یا اگر فیلتر نشدند، انتخاب خواهند شد یا نه و اگر انتخاب شوند کار بسیار سختی پیشرو دارند. ضمن تحسین شجاعت کریمی که پا به این عرضه گذاشته و میداند در این فوتبال چه خبر است، حضور او در انتخابات را نماد اعتراض جامعه فوتبال میدانم. حضور کریمی در انتخابات به این مفهوم است که جامعه فوتبال یک نماینده از طرف خودش دارد، اما موانع بسیار زیادی در راه کریمی وجود خواهد داشت. کریمی در انتخابات صدای مظلومیت فوتبال خواهد بود.
*از زمانی که برای فدراسیون مجمع تشکیل دادند و قوانین گذاشتند، جامعه فوتبال را از حضور در فدراسیون حذف کردند. آمدند سقف و کف تحصیلات گذاشتند، سابقه ۱۰ ساله مدیریتی خواستند و اجازه ندادند کسی وارد شود. آیا اجازه دادید از فوتبالیها کسی وارد مدیریت فوتبال شود که سابقه داشته باشد یا همه پستها را بین خودتان تقسیم کردید؟ میخواهم این مسئله را مطرح کنم که تا سال ۲۰۱۵ آقای نبی دبیرکل فدراسیون فوتبال بود، بعد از او دکتر علیرضا اسدی آمد، بعد نوبت به آقای ساکت رسید و بعد هم ابراهیم شکوری، اما مجدداً آقای نبی را آوردند تا دبیرکل فدراسیون شود. اکنون سردرگم هستیم که اگر نبی خوب بود، چرا او را عوض کردند و اگر بد بود، چرا دوباره آوردند؟ حالا از دل همین اتفاق دهها سؤال مشابه پیش میآید که جواب آن را همه میدانند.
*به هیچوجه خوشبین نیستم و این را تجربه و دانش من میگوید. اگر موارد را به خودم یا تجربهام ارجاع میدهم، عذرخواهی میکنم؛ من یک معلم ساده هستم، اما مطالعه و تحقیق دارم و لحظه به لحظه با فوتبال زندگی میکنم. من در خانه خواب نبودم که یک دفعه پس از سالها بیرون بیایم و حرفی بزنم، اما از طرفی هم نمیگویم اعلم هستم. لطمات فوتبال را میدانم و به این علت است که نمیتوانم خوشبین باشم.
*با احترام میگویم که مارک ویلموتس یک مربی درجه B اروپایی بود که یک جریمه سنگین را به فوتبال ایران تحمیل کرد. حالا هرکدام از آنهایی که این قرارداد را امضا کردهاند، یک چیز میگویند و شهامت ندارند حتی بگویند در این قرارداد چه شده است، اما باز برای حضور در فدراسیون جلو میآیند.
*همیشه معتقد بودم آخرین رؤسای فدراسیون ما، رئیس نبودند و مرئوس بودند، چون رئیس کارلوس کیروش بود. او بعد از صعود تیم ملی به جام جهانی ۲۰۱۸، درست پس از بازی با ازبکستان آمد و مقابل دوربین نشست و گفت، همه از صعود ایران به جام جهانی خوشحال هستند، جز دو نفر که رئیس فدراسیون همان دو نفر را عوض کرد. آیا تغییر آنها برای این بود که دلش برای ما و فوتبال ما میسوخت یا برای حفظ صندلیاش بود؟
*اطلاعات من از روی مطالعه است و مطالبی که رسانهها منتشر میکنند. ملاک صحبتهایم مطالب رسانههاست که اگر صحت نداشته باشد، به پای آنهاست که این مسائل را مطرح میکنند. در هر صورت، بدون استناد به این مطالب، بازخورد عملکرد این رؤسا را ما در جامعه هم دیدهایم. اخیراً نقل قولی از آقای فغانی در فضای مجازی خواندم که گفته بود حواله خودرو او برای جام جهانی را یکی از مسولان وقت فدراسیون به پسرش داده بود. افراد فعلی فدراسیون از هیچ چیز نگذشتند. قرار بود به فغانی که داور پرافتخار کشور است، رده بندی جام جهانی را سوت زده و الان نوزدهمین داور برتر جهان شده، یک حواله واردات ماشین بدهند که بتواند از این طریفی درآمدی داشته باشد، اما این اتفاق رخ نداده است. اینها درد است و حالا این افراد چطور میخواهند دوباره به فوتبال خدمت کنند؟ فدراسیون فوتبال در این شرایط به افراد آگاه، شجاع، دست پاک، چشم پاک و مستقل نیاز دارد که دست نشانده و مطیع بالایی نباشد.