خبرورزشی/ نیلوفر رهگذر؛ زندگی شگفتانگیز یک دروازهبان با سرعتی فرا انسانی برای سالهای متمادی به دست فراموشی سپرده شده بود ولی آرتور وارتون مستحق شناختی دوباره است. بازیکنی که سال ۱۹۳۰ در مزاری بینام و نشان آرام گرفت. آرتور در سال ۱۸۶۵ در دورانی چشم به جهان گشود که کشور وی به نام «ساحل طلا» که امروزه غنا نامیده میشود، به مبارزه با متجاوزان بریتانیایی مشغول بود ولی وارتون یکی از افراد خوششانسی بود که خانوادهای مرفه داشت و در ابتدا با هدف تبدیل شدن به یک مبلغ مذهبی به لندن فرار کرد.
رکوددار دو سرعت
آرتور یک ورزشکار مشتاق بود که در دو سرعت ۹۰ متری با زمان ۱۰ ثانیه به عنوان رکورددار دو سرعت آماتور جهان محسوب میشد ولی با وجود سرعت غیرعادی و برقآسای خود غالباً بهعنوان دروازهبان مورد استفاده قرار گرفت. او میتوانست در هر یک از دو جناح زمین بازی کند ولی ترجیح میداد تا با سرعت باورنکردنی و قدرت فوقالعاده مشت کردن دست خود و وارد ساختن ضربه به توپ، از دروازه محافظت کند. مقایسه کردن وارتون با دروازهبانی در دنیای امروز بسیار دشوار است و شاید بتوان او را با گلری مانند مانوئل نویر ولی با سرعت تئو ولکات در نظر گرفت. وارتون از توان پرش و گرفتن تیرک افقی دروازهاش و مهار توپ مابین هردو پایش برخوردار بود و مهارت او به گونهای بود که حرکت عقرب رنه هیگوئیتا، در برابر آن هیچ محسوب میشود.
اولین
در ابتدا مسئولان «پرستون نورث اند» این فرصت را در اختیار وارتون قرار دادند تا به تیم آنها ملحق شود و در اینجا بود که وارتون به اولین بازیکن حرفهای سیاهپوست در فوتبال تبدیل شد. آن روزها (سال ۱۸۸۷) دوران عجیبی در فوتبال بود و قوانینی که امروزه در این رشته وجود دارد، آن زمان تازه در حال شکل گرفتن بودند. وارتون در زمان آزاد خود بهعنوان یک بازیکن حرفهای کریکت به ورزشهای چندگانه دیگری نیز میپرداخت که چندان غیرمتعارف نبود. حتی او با دوچرخهسواری میان باشگاه پرستون و بلکبرن رکورد سرعت را نیز در دوچرخهسواری در دست داشت. تصور کنید که دروازهبان باشگاه شما این کارها را انجام دهد!
مسیر سخت
از آرتور وارتون بهجز شرح مختصری در کتابهای تاریخچه فوتبال، نقشی بر جای نمانده است. او مردی بود که با همان جسارت افراد قبل و بعد از خود فوتبال بازی میکرد. نظریات مطرح در خصوص مهاجران دوران ویکتوریایی به اندازهای دور از انصاف است که اشاره چندانی به آن نمیشود. کوهی که وارتون برای اثبات ارزشمندی خود مجبور به صعود از آن بود، شیبدارتر از مسیر بسیاری از ورزشکاران دیگر بود. وارتون پس از آن مربیگری هربرت چپمن را برعهده گرفت که یک مدیر پیشگام و پدر مسابقات نوین محسوب میشود. او چهرهای شکستناپذیر و استوار در باشگاه پرستون نورثاند بود. با این وجود، مدت زمان زیادی است که در تاریخ به آرتور وارتون و نقش وی در ورزش، در کنار سایر ورزشکاران اشارهای نمیشود.
قربانی قانون
اما سؤال این است که در آینده با چه تعداد ورزشکاران زن و مرد سیاهپوست مشتاقتر روبهرو خواهیم شد؟ وارتون صرفنظر از رنگ پوست خود، به چه پیشرفتهای دیگری میتوانست دست یابد؟ شاید دستیابی به یک مقام بینالمللی بیشک یکی از این موارد بوده است. داستان او یکی از داستانهای پرچالش و کشمکش ولی درخشان و مرتبط با فردیت انسانهاست ولی در آن دوره این قانون حاکم بر مستعمرات بوده که بر چگونگی رفتار با اقلیت جامعه تأثیرگذار بوده است.
مرگ در فقر
وارتون در سال ۱۹۰۲ بازنشسته شد و به عنوان یک کارگر در حوزه حمل و نقل زغال سنگ به فعالیت پرداخت و با اعلام جنگ در سال ۱۹۱۴ به «هوم گارد» پیوست تا با جان خویش از کشور همسر و فرزندان خود یعنی کشوری که ۳۰ سال پیش آن را به عنوان خانه برگزیده بود، دفاع نماید. او در سالهای آخر زندگی خویش با مشکل مصرف مشروبات الکلی روبهرو بود و در فقر و در سن ۶۵ سالگی در یورک شایر فوت کرد.
داستان جاویدان
در سال ۲۰۱۱، اتحادیه فوتبال انگلیس از نوه دختری او، شیلا لیسون، دعوت کرد تا در مراسمی که به افتخار دوستی انگلستان و غنا برگزار شده بود به عنوان مهمان حضور یابد. اتحادیه فوتبال انگلیس بسیار از لیسون سپاسگزار بود زیرا داستان وارتون براساس عکسهای خانوادگی او زنده میماند. کمکهای لیسون باعث شد تا یکی از مهمترین داستانهای تاریخ فوتبال بازگو شود و این داستان امروزه در فرهنگ عام فوتبال بریتانیا جاودان شده است.
در حال حاضر، وارتون دارای یک سنگ قبر است. همچنین مجسمه زیبایی از او به ارتفاع ۱۶ فوت در خیابان سنت جورج پارک نصب شده که او را در حال پرش برای مهار کردن شوت بر بالای تیرک افقی دروازه نشان میدهد. از نقطه نظر زمانی او اولین فوتبالیستی است که نام او در تالار افتخارات فوتبال انگلستان به ثبت رسیده و این حداقل چیزی است که او شایستگی دریافت آن را دارد.