خبرورزشی/ امیرعباس واسعی؛ تیم ملی در سارایوو با ۲ گل بوسنی را برد؛ حریفی که اگرچه از بدو تولدش (در دهه ۹۰) باخت مقابل ما داشته اما در بزنگاهی چون جامجهانی ۲۰۱۴ ما را برد. رقیبی که همین حالا دو ستاره در سطح اول جهان دارد؛ ژکو و پیانیچ که این دومی در استادیوم آسیم فرهاتوویچ حاضر بود و بازی کرد.
نتیجه ۲ بر صفر در دیداری که نیمه اولش بدون گل بوده قطعاً مهمتر است. به اصطلاح فوتبالیها «نیمه مربیان» را بردیم که لذت برد را دوچندان میکند. حالا اینکه تیم ما در گروهش شرایط خوبی ندارد و در آواربرداری بعد از ویلموتس چقدر این نتیجه و این نمایش با مهرههای تازه، بار روانی مثبت دارد به کنار.
دو گلی که ایران به بوسنی زد، با معیارهای فوتبال آسیا «نادر» یا کمیاب بود. در حد استانداردهای جهانی و به روز. در دهه ۸۰ میلادی فرشاد پیوس بهترین مهاجم و کاملترین گلزن ایران و آسیا بود. تنها مهره همیشه فیکس که به قول پروین: «اگر ۹۰ دقیقه در زمین راه برود و در جریان بازی هم نباشد باز در کسری از ثانیه کارش را میکند و زهرش را میریزد.»
این مهاجم «مادرزاد» اما وقتی راهی قطر شد و زیر دست یک مربی برزیلی قرار گرفت، تازه فهمید چقدر میتوانسته از استعدادهای خدادادی بهتر استفاده کند. در آن سالها «ژان پیرپاپن» فرانسوی کاملترین مهاجم اروپا بود و شگردش در فرار به عمق و تکضربه با روی پا یا بغل پا به زاویه مخالف. پاپن در تیم ملی فرانسه و باشگاههای میلان و مارسی دهها گل به همین شیوه زد و آن مربی برزیلی دقیقاً همان تمرینات را برای فرشاد آقای گل ما تکرار کرد.
نتیجه: وقتی فرشاد به تیم ملی برگشت، در دیدار با چین و تایلند در راه صعود به جامجهانی دقیقاً مثل پاپن گل زد و بعد از بازیهای آسیایی ۹۰ دروازه مالزی را در بازی افتتاحیه ۳ بار گشود. هافبکها بدون نیاز به دانستن جای فرشاد توپ را در عمق پشت مدافعان میانداختند و او میرسید و با یک ضربه کار را تمام میکرد.
حالا به بازی بوسنی و گلهای «کاوه» و «قایدی» نگاه کنید. هر دو با چپ، هر دو بعد از پاسی درخشان- که در جای خود باید در مورد پاسهای وحید و سعید بحث کرد- و هر دو با تک ضربهای دقیق به زوایه مخالف و لرزش تور دروازه حریف... فوتبال ما این نوع گلها را ندارد.
اگر بگوییم کاوه رضایی در اروپای این سالها و زیرنظر مربیان شارلوا و بروژ با تمرینات اختصاصی به این توانمندی رسیده، در مورد قایدی فقط و فقط استعداد ذاتی خود اوست و بس! اصلاً مگر کسی، بهجز استرا و چندماه، بالای سر این بچه بوده که بخواهد کاری یادش بدهد و برایش کاری کند؟ درست به همین دلیل ارزش گل مهدی بیشتر میشود. او در ۲ بازی ملی سرجمع نیم ساعت بازی نکرد اما اولین گلش را به بهترین شکل در خاطره فوتبال ایران ثبت کرد.
نکته: کاوه و مهدی که هر دو در دربی خاطرهساز نیمه آبی فوتبالدوستان بودهاند، هر دو راست پا هستند و هر دو با چیپ این گل کمیاب برای فوتبال ما را زدند.
در اولسان، همان صعود خاطرهانگیز به ۲۰۱۴، روی سماجت گوچی به گل برتری برابر کرهجنوبی رسیدیم و بلیت جام جهانی رزرو شد. پرس از جلو شیوه مدرن فوتبال عصر ماست و در آن اوج فشار و دوندگی تنها «هنر» و «خلاقیت ذهنی» یک بازیکن به کمکش میآید تا بتواند چنان پاسهایی بدهد که به یک گل و یک برد میارزد.
وحید امیری را با دوندگیهای بیامان و بیادعایی میشناختیم. او با پاس گلی که با سماجت گرفت و به کاوه داد، جنبه دیگری از تواناییهایش را به رخ ما کشید.
و «سعید عزت»... کشف کیروش، مثل سردار، این سالها که بازی باشگاهی نمیکرد همیشه فیکس تیم ملی بود. حالا که برای نخستین بار در عمرش ۱۰ بازی متوالی کامل کرده و خوش درخشیده، حالا هرجا از لیگ خودمان که ضعیفتر نیست! خیلی بیشتر از ۲۰ دقیقه لیاقت دارد. مدرک میخواهید؟ پاس چیپ او در عمق برای قایدی!