خبرورزشی/ مهدی همدانی؛ در روزگاری که کرونا رابطهها را محدودتر از قبل کرده، دلمان لک زده برای شنیدن خبرهای شیرین، اما بازهم اخبار تلخ برای اینکه خودشان را به گوشمان برسانند با هم مسابقه میگذارند. گویی آنقدر خبر بد شنیدهایم که خودمان هم عادت کردهایم یک اتفاق تلخ را با خبری دیگر عوض کنیم. در واقع تلخیها میمانند و فقط عواملشان عوض میشوند.
چند وقتی بود خبری از لبخندهایش نبود، مدتها بود که حال و حوصله شوخی نداشت. مثل ورزشکاری که از روزهای اوجش فاصله گرفته، فتحالله فتحی هم با دورانی که خنده از لبانش محو نمیشد، فرسنگها فاصله پیدا کرده بود. انگار میدانست چیزهایی را که ما نباید میدانستیم.
از اولین روز انتشار خبرورزشی همراه روزنامه بود، اما به جای تکبر و غرور، با تازهواردها از در معرفت و انسانیت وارد میشد. آنقدر خاکی و خودمانی بود که اگر یک روز با او نمیگفتیم و نمیخندیدیم، انگار چیزی گم کرده بودیم، اما دیروز وقتی خبر آمد که دبیر سرویس رزمی روزنامه مسافر ابدیت شده، تازه فهمیدیم که همه این روزها کنارمان بودی و ما آنقدر محو در روزمرگی که تو را نمیدیدیم و حالا تازه متوجه شدیم که چه گوهر ارزشمندی را گم کردهایم.
خبرورزشی در این سالها خیلیها را از دست داده و مردان کاروان خاطرههایش را یکی یکی سر طلاقچه گذاشته و روی چهرههایشان روبان مشکی زده است. انگار تقدیر ما را با این روبان لعنتی رج زدهاند که هر چند وقت یک بار قدرتش را به رخ بکشد. طلاقچه و روبان مشکی سر جای خودشان هستند و به مرور زمان تعداد عکسهایی که زیر پرچم سیاه میروند بیشتر میشود. دیروز دست تقدیر یکی از گلهای خبرورزشی را از ما گرفت و فردا معلوم نیست کدامیک از ما مسافر ابدیت میشویم و تمام...
ما را حلال کن بابت همه روزهایی که بودی، اما به چشممان نیامدی. ما را ببخش به خاطر همه ایامی که بودی، اما حق مطلب را در حقت ادا نکردیم. ما را عفو کن بابت همه زحماتی که برایمان کشیدی، اما غرق در روزمرگی شدیم و فراموش کردیم. خوبیهایت را از یاد بردیم، اما از امروز گوشهای از قلب تحریریه به یاد تو خواهد تپید. آقای دوستداشتنی. فتحالله فتحی عزیز، رفیق بامعرفت حالا که مسافر آسمان شدی، سلام ما را به بقیه مسافران آسمانی خبرورزشی برسان و بگو برای من هم جا نگه دارند. دیدار به قیامت رفیق بامرام.