میثم منیعی در خبرورزشی: مدیری را به استقلال بیاوریم که آویزان نباشد/ مربیانی که به بازیکن گیر می‌دهند، جوانی خود را از یاد برده‌اند/ وزیر ورزش ضعیف و رنگی بود!
زمان مطالعه: ۲۲ دقیقه

بازیکن و مدیر اسبق استقلال در گفتگویی بی پرده با خبرورزشی از شرایط این باشگاه صحبت کرد.

میثم منیعی تابستان سال ۱۳۸۶ زمانی که ناصر حجازی فقید دوباره به استقلال برگشته بود در جمع آبی پوشان حاضر شد و قطعاً اگر برخی مسائل اتفاق نمی‌افتاد، می‌توانست دوره حضور طولانی‌تری در جمع آبی‌پوشان داشته باشد. منیعی که در دوران مدیریت مصطفی آجرلو مدیریت کمپ ناصر حجازی را نیز بر عهده داشت، طی مصاحبه اختصاصی با خبرورزشی نکات بسیار جالبی را مطرح کرد.

میثم منیعی را در فوتبال ایران بیشتر به عنوان بازیکن پاس تهران می‌شناسند تا استقلال چون شما ۷ سال در جمع سبزپوشان حضور داشتید ولی ۳ فصل برای استقلال بازی کردید. البته آنهایی که به صورت تخصصی فوتبال را دنبال می‌کردند، کاملاً اطلاع دارند که شما از تیم‌های پایه‌ای استقلال به فوتبال ما معرفی شدید. می‌خواهیم خودتان در ابتدای کار بیشتر در این رابطه توضیح بدهید 

اگر بخواهیم به صورت ریشه‌ای حساب کنیم من استقلالی هستم چون جدا از اینکه هوادار این تیم بودم، در تمام رده‌ها هم برای استقلال بازی کردم. از نوجوانان و جوانان گرفته تا امید و بزرگسالان. من قلباً استقلالی هستم ولی در پاس هم حضور داشتم و آنجا را هم دوست دارم. 

البته حیف که دیگر پاس وجود ندارد.

صد حیف و افسوس. واقعاً پاس تیمی بود که سالیان سال بازیکن ساز بود اما با کج سلیقگی تیم را از بین بردند. امیدوارم دوباره همان پاس قدرتمند تکرار شود. 

شما در دوران مدیریت سردار آجرلو به مدت یک سال در چارت مدیریتی استقلال هم قرار داشتید. 

اگر به قبل برگردیم دیگر این کار را انجام نمی‌دهم چون تا سال قبل از آن در لیگ یک سرمربی بودم و داشتم رشد می‌کردم. اشتباه کردم که وارد عرصه مدیریت شدم. البته می‌توانستم در عرصه فنی استقلال هم نقش آفرینی کنم چون خود سردار ابتدای کار به من پیشنهاد حضور در عرصه فنی را داد ولی اشتباه کردم و نرفتم. مشاور آقای آجرلو بودم و کمپ مرحوم ناصر حجازی را مدیریت می‌کردم. 

در آن مقطع با مدیرعامل فعلی باشگاه استقلال نیز همکار بودید درسته؟

بله. ایشان ابتدا مشاور بودند و بعداً معاون باشگاه شدند. آنجا ماندند تا اینکه سرانجام مدیرعامل استقلال شدند. 

یعنی اول مشاور بود، بعداً معاون شد، سپس به عضویت هیات مدیره درآمد و در نهایت روی صندلی مدیرعاملی نشست. به نظر شما این روند جالب نبود؟

بله (می‌خندد) 

راز موفقیتش چه بود؟

راز موفقیت؟ حرف گوش کردن در این مملکت. 

وقتی مدیرعامل شدند به شما پیشنهاد همکاری ندادند؟

رابطه ما با یکدیگر تقریباً خوب است و بد نیست. دوستان مشترک هم داریم. صحبت‌هایی هم بود ولی چون زیاد ایران نبودم، ترجیح دادم در آن موقعیت به کارهای خودم برسم. نمی‌توانستم تمام وقت در خدمت استقلال باشم. من بعد از آقای آجرلو هم می‌توانستم در خدمت استقلال باشم. آقای فتح الله زاده هم به من محبت کردند. مدیران بعدی هم همینطور ولی دوست داشتم چون با آقای آجولو آمدم، با رفتن ایشان هم از استقلال جدا شوم. چون ایشان من را آورده بودند، گفتم صلاح نیست دیگر بعد از رفتن او بمانم. 

به مدیریت فرشید سمیعی در استقلال چه نمره‌ای می‌دهید؟

آقای سمیعی بیشتر زیر نظر سرمربی تیم است تا اینکه بتواند تحت عنوان مدیرعامل افکاری که در سر دارد را پیاده کند. فکر می‌کنم باید هرچه سریعتر خود را از این سایه خارج کند. باید خودش تصمیم بگیرد چون در آینده به مدیریتش نمره می‌دهند و کسی نمی‌گوید که سرمربی بیشتر تصمیمات را اتخاذ کرده است. امیدوارم تصمیم خوبی بگیرد و از زیر سایه سرمربی خارج شود. امیدوارم بیشتر تصمیمات را با تدبیر خودش انجام بدهد. 

نقش هلدینگ را چطور می‌بینید؟ چه نمره‌ای به هلدینگ می‌دهید؟

بسیار ضعیف. شما الان در بدنه باشگاه استقلال پیشکسوتان را نمی‌بینید. در تیم‌های پایه‌ای افرادی سر کار هستند که شاید اصلاً فوتبال هم بازی نکرده‌اند. این مساله باعث آزرده خاطر شدن خیلی از پیشکسوتان شده است. می‌توانستند سلیقه بهتری به خرج بدهند و از پیشکسوتان استفاده کنند. از استقلالی‌هایی که واقعاً برای باشگاه زحمت کشیدند. به نظرم استقلال در آینده بابت این مسائل ضربه خواهد خورد. وقتی تماشاچیان در سرازیری می‌افتند، پیشکسوتان خیلی می‌توانند تاثیرگذار باشند و همین کج سلیقگی‌ها باعث می‌شود پیشکسوتان آزرده خاطر شوند و آنجایی که باید حمایت کنند، چنین کاری را انجام ندهند. 

نقش یکی از پیشکسوتان را فصل قبل هم در این تیم دیدیم. مهدی هاشمی نسب و نقشی که در کادر فنی استقلال ایفا کرد.

این عزیزان وزنه هستند. خود حسن آقای روشن. خیلی آدم‌ها بودند که می‌خواستند به استقلال حمله کنند و خط فکری آنها با سرمربی همخوانی نداشت ولی انتقادات خود را به خاطر مهدی هاشمی نسب بروز نمی‌دادند. به خاطر رفاقت و دوستی که با او داشتند چنین کاری را نمی‌کردند. مهدی واقعاً وزنه بزرگی بود. وزنه‌ای که به راحتی از دست دادند درحالی که می‌توانستند از هاشمی نسب خیلی بهتر استفاده کنند. 

شما در دوران بازیگری با جواد نکونام ارتباط خوبی داشتید. رابطه هنوز هم حفظ شده؟

رابطه داریم دورادور ولی آن صمیمیتی که در دوران بازیگری داشتیم، نه. الان چند سالی است که زیاد از جواد خبر نداشتم. ایشان مربی بودند و در شهرستان حضور داشتند ولی من در تهران بودم و از هم دور افتادیم. من ۸ سال کنار جواد فوتبال بازی کردم و همدیگر را کامل می‌شناسیم. امیدوارم موفق باشد.

در صحبت‌هایتان حسی را دیدیم که انگار می‌خواستید یک چیزی را بگویید ولی نگفتید. 

نه. ببین، جواد می تواند آدم‌های قوی‌تری را کنار خود داشته باشد. آدم‌های کوتوله در این فوتبال زیاد هستند و همیشه هم بودند ولی آدم‌هایی موفق بوده‌اند که این کوتوله‌ها را کنار گذاشته و افراد قوی را کنار خود آورده‌اند. اگر امیر قلعه نویی و ناصر حجازی به چنین جایگاهی رسیدند اول به خاطر این بود که ادا در نیاوردند و واقعاً همان چیزی که بودند را حفظ کردند. از طرف دیگر آدم‌های قوی را هم کنار خودشان آوردند. با اشخاص کوتوله نمی‌توانید تیم‌های بزرگ را بگردانید. فکر می‌کنم جواد نکونام می تواند با مشاوره‌های بهتر و آدم‌های قوی‌تر بیاید. کسانی که واقعاً روی او تاثیرگذار باشند. آدم‌های کوچک نمی‌توانند چیزی را به تو بقبولانند. امیر قلعه نویی بعد از هر بازی آدم‌های بزرگی را کنار خودش داشت که به او می‌گفتند این حرف را بزن. با او مشورت می‌کردند. از آنها مشاوره می‌گرفت و بعد از آن حرف‌هایش را می‌زد ولی وقتی آدم‌های کوچک باشند، همیشه از پایین نگاه می‌کنند و می‌خواهند چاپلوسی کنند. همیشه می‌خواهند کاری کنند که شما آزرده خاطر نشوید. بیخودی تعریف می‌کنند و این مسئله ضربه می‌زند. آدم‌های قوی‌تری باید اطراف باشگاه استقلال باشند. پیشکسوتان بیشتری باید در بدنه استقلال حاضر باشند. اگر آدم‌های قوی باشند، دیگر چنین مسائل کوچکی به استقلال لطمه نمی‌زند. آدم‌های بزرگتر افرادی همچون جواد نکونام، مهدی هاشمی نسب و آتیلا حجازی را صدا می‌کنند و مشکلات را باهم حل می‌کنند. اینطوری دیگر مدیرعامل هم با سرمربی دچار مشکل نمی‌شود. اگر بخواهی با همه افراد بجنگی، نمی‌توانی موفق شوی. وقتی آدم‌های قوی اطرافت باشند نصف کار تو را انجام می‌دهند و تمرکزت را می‌گذاری برای امور فنی. دیگر اینطوری نمی‌شود که یک روز بخواهی با مدیر دعوا کنی، یک روز با پیشکسوت و روز دیگر با تماشاچی. جواد باید آدم‌های بزرگ‌تری کنار خودش داشته باشد تا از این یکنواختی در بیاید. چه در صحبت کردن چه در طرز فوتبال بازی کردن و چه در مسائل کلان، یک آدم بزرگ خیلی می‌تواند کمک کند. 

در تمام این دورانی که نکونام سرمربی استقلال بوده آیا تماس یا دیداری بین شما اتفاق افتاده؟

نه. یک بار می‌خواستم پیرامون یک مسئله‌ای به او کمک کنم ولی متاسفانه یا  آن کسی که رابطه ما بود، بد صحبت کرده بود یا خود جواد موقعیتش را نداشت ولی به هر حال از آن زمان به بعد دیگر سعی کردم زیاد رابطه‌ای نداشته باشم. 

چه اتفاقی افتاد؟

قرار بود تلفن را بگیرد. ایشان ناراحت بود و می‌گفت من الان یک ساله که اینجام و شما چرا تا الان نیامدید؟ جواد روحیات خاصی دارد و این روحیات را از زمان فوتبالش حفظ کرده ولی در مربیگری باید یکسری روحیات را کنار بگذاری. امیدوارم موفق باشد. 

یک مساله‌ای را هم میان شما و پدر جواد نکونام شنیدیم. این ماجرا چه بود؟

چیزی نبود...

یعنی یک سال بعد از حضور جواد نکونام در استقلال شما می‌خواستید کمکش کنید ولی جواد نکونام یا واسطه‌ای که آن وسط حضور داشت، این کمک را نپذیرفت؟

من اصولا رابطه‌ام با فوتبالیست‌ها رابطه بدی نیست. اکثراً وقتی به مشکل می‌خورند به من می‌گویند و من هم با روی باز به استقبال حل مشکل رفته‌ام. بیشتر دوست دارم در زمان سختی‌ها به دوستانم کمک کنم تا هنگام خوشی‌های آنها. در برهه‌ای جواد نکونام واقعاً تحت فشار بود و دوست داشتم کمکش کنم. رابطه ما خیلی خوب بود و هر موقع کاری داشت من انجام می‌دادم. من در آن مقطع فکر می‌کردم جواد خیلی تحت فشار است و می‌خواستم به او کمک کنم ولی ایشان دوست نداشت کمک کنم و سعی کردم مزاحمش نشوم. 

در لابلای صحبت‌های خودتان به این نکته اشاره کردید که الان مدیریت باشگاه به نوعی به زیر مجموعه کادر فنی تبدیل شده است و امور با نظر کادر فنی جلو می‌رود. در دوره آقای آجرلو هم همینطوری بود؟

اصلا. آقای آجرلو که اصلاً راه نمی‌داد. ایشان بحث فنی را سپرده بود و فرهاد مجیدی و یک رابط گذاشته بود تا بین آنها کدورتی ایجاد نشود. ایشان تمام فکر و ذکرش این بود که بتواند منابع مالی کسب کند و ثمره‌اش را هم دیدیم. استقلال با تیمی که از نظر کیفی بسیار بسیار ضعیف‌تر از نفراتی بود که الان حضور دارند، توانست بدون باخت قهرمان شود. اصلاً نمی‌توانید مدیریت آجرلو را از نظر کاری قیاس کنید. ایشان دیسیپلین خاص خودش را دارد و اصلاً زیر بار مربی نمی‌رود. او سعی می‌کند وقتی یک مربی را بر سر پستی گذاشت، برود و مشکلاتش را حل کند. مدیریت در ایران یعنی این. مدیرعامل چه کاره است؟ مدیرعامل فقط باید برود و منابع مالی را برای تیمش بیاورد. باید گیرهای حقوقی و اداری را رفع کند. مدیریت کاری جز این نیست. مدیریت بخواهد هر روز مصاحبه کند؟ خب بابت چی؟ مدیر اگر مدیر باشد و قوی باشد و آویزان نباشد سالی یک بار هم مصاحبه نمی‌کند.

هر دقیقه مصاحبه می‌کنی که چه شود؟ می‌خواهی خودت را نشان بدهی؟ ما در استقلال مدیری داشتیم که رفت با عوامل  صفحات طرفداری ضعیف جلسه گذاشت تا از او بنویسند. این ظلم به فوتبال و باشگاه بزرگی مثل استقلال است. باید مدیرانی را بیاوریم که آویزان استقلال نباشند بلکه استقلال را به جلو هل بدهند. اگر چنین اتفاقی رخ بدهد، آن روز می‌توانیم موفق باشیم. امیدوارم که آدم‌های بزرگ ظیفه مدیریت تیم‌های بزرگ را بر عهده بگیرند. در استقلال مخصوصاً طی این چند سال اخیر آدم‌هایی بودند که واقعاً ضعیف محسوب می‌شدند. آدم‌هایی هم بودند که واقعاً قوی بودند. مثلاً خطیر آدم قوی‌ بود. حداقل اینکه در فدراسیون آدم قوی بود. منابع مالی می‌آورد، سالی یک بار هم مصاحبه نمی‌کرد. درست است که با کادر فنی به مشکل برخورده بود ولی از نظر مدیریت قوی بود. خود آقای آجرلو مدیر قوی بود. این افراد به رشد استقلال کمک می‌کنند و البته همه آنها هم نقاط ضعف‌هایی دارند. مگر می‌شود یک نفر ضعف نداشته باشد؟ اگر آدم‌های بزرگی باشند این خلا و نقاط ضعف را پر می‌کنند متاسفانه مدیران ضعیف آدم‌های ضعیف را هم کنار خودشان می‌آورند و همه خروجی می‌افتد روی گردن بازیکن و کار و فنی. بازیکن باید ۳ برابر تلاش کند و کارهای آنها را هم به دوش بکشد من فکر می‌کنم مدیری قوی است که مسائل فنی را دست مربی بسپارد و گیرهای حقوقی را حل کند. برود منابع مالی به دست آورد و با فدراسیون رابطه داشته باشد. الان فوتبال جنگ پول است و اگر از لحاظ مالی قوی باشی می‌توانی تیم خوبی ببندی. 

رابطه مصطفی آجرلو با فرهاد مجیدی چطور بود؟

او یک هوشمندی که کرد این بود که خودش در مسائل فنی دخالت نمی‌کرد. یک نفر را حائل گذاشته بود و آن آدم به خوبی رابطه برقرار می‌کرد. فرهاد مجیدی هم آدمی نیست که راحت از خیلی چیزها بگذرد. ایشان هم فرد سخت‌گیری است و به ندرت از مدیری تعریف می‌کند. خیلی سال خوبی با هم داشتند. آجرلو هم مدیری است که به راحتی از مربی خود تعریف نمی‌کند. با هم رابطه خیلی خوبی داشتند و توانستند موفق شوند. 

رابطه خود شما با فرهاد مجیدی چطور بود ؟

من و فرهاد از گذشته باهم هم اتاقی بودیم و برایم مثل برادر بزرگتر بوده است. رابطه خیلی خوبی داریم. 

کماکان هم ادامه دارد؟

همدیگر را می‌بینیم و احترام می‌گذاریم. 

چطور شد که مصطفی آجرلو را از مدیریت استقلال برداشتند؟

چون نمی‌خواستند استقلال جام بگیرد. چون سال بعد از آن آقای مجیدی رفت و ریکاردو ساپینتو آمد. استقلال می‌توانست در آن فصل سه جام بگیرد ولی فقط یک جام گرفت. آدم‌های رنگی در راس کار بودند. وزیر ورزش بسیار ضعیف و ذلیل که خودش قدرت تصمیم‌گیری نداشت. متاسفانه یک آدم بسیار متعصبی روی رنگ خاص در بورس بود و چیزهای الکی را در بطن کار آورد و باعث شد حاجی برود وگرنه استقلال به ثبات رسیده بود و تیم بسیار خوبی بسته بود. اگر آجرلو بود به نظر من به روند رو به رشد استقلال کمک می‌کرد و چند سال این تیم را قهرمان می‌دیدیم. 

در اول صحبت‌های خودتان به این نکته اشاره کردید که اگر به عقب برگردم دیگر در استقلال سمت مدیریتی قبول نمی‌کردم. حالا می‌خواهیم بپرسیم که چه شد در آن مقطع این سمت را قبول کردید؟

رابطه من با آقای آجرلو بسیار خوب و نزدیک است ایشان را قلبی دوست دارم. ایشان هم من را قلباً دوست دارد به همین خاطر تصمیم گرفتم وارد امور مدیریتی شوم تا به آقای آجرلو کمک کنم ولی فکر می‌کنم تصمیم اشتباهی بود. می‌توانستم در بحث فنی باشم، حتی می‌توانستم در آکادمی مربیگری کنم. دوست داشتم نزدیک او باشم ولی اشتباه کردم. دوست داشتم کمک کنم و ضربه گیر باشم تا ایشان موفق باشند. به نظرم باید در کار فنی می‌ماندم ولی مدیریت هم تجربه خوبی بود. خیلی چیزها را دیدم و متوجه شدم مربیگری صرفاً موارد فنی نیست و خیلی کارها را باید انجام بدهی خیلی کارها را نباید انجام بدهی تا بتوانی موفق شوی. این می‌تواند در ادامه راه به من کمک کند. 

پیشنهاد مدیریت آکادمی استقلال را هم ظاهراً رد کردید چرا؟

ما چون خیلی نزدیک به آقای آجرلو بودیم و در بحث تیم‌های پایه هم حرف و حدیث خیلی زیاد بود، دوست نداشتم جایی بروم که حرفی باشد. خودم هم زیاد با رده در بحث مربیگری راحت نیستم.

استقلال این فصل بسیار پرستاره بسته شده است. فکر می‌کنی این تیم شانس موفقیت در آسیا را دارد؟

نه. اگر صادقانه بگویم نه ولی اگر بخواهم تعصبی صحبت کنم، می‌گویم قهرمان آسیا می‌شود. با این ریخت و پاش و مدیریت که کشورهای عربی می‌کنند حالا حالاها به ایران جام نمی‌رسد مگر اینکه هم بحث مدیریت را عوض کنیم هم بحث فنی و هم اینکه دولت کمک کند، بودجه‌های خوبی بدهند و بتوانیم موفق شویم. ترسم از این است که طی چند سال آینده در عرصه ملی هم تیم درجه دوم آسیا شویم. قطر به اندازه نصف یک استان ما است ولی وقتی این کشور قهرمان آسیا می‌شود با این پتانسیل فنی که دارند، کار بزرگی است. وقتی از اینها عقب می‌افتیم، یا امارات که داره رشد می‌کنه، دیگر بحث ژاپن کره جنوبی و استرالیا که جداست. با این روند رشدی که کشورهای کوچک دارند ما در آینده احتمال دارد به کشور درجه دوم در عرصه فوتبال آسیا تبدیل شویم. 

خود میثم منیعی در چه شرایطی حاضر است به استقلال کمک کند؟

من خودم را نسبت به خیلی‌ها استقلالی نمی‌دانم. البته بگذریم که الان طرف یک نیم فصل در استقلال بوده و فقط یک بازی کرده اما می‌گوید من پیشکسوت استقلالم. خیلی بزرگترها هستند که می‌توانند به این تیم کمک کنند من هم اگر کمکی باشد، بخواهند بدون ریا کمک می‌کنم. امیدوارم طوری شود که آدم‌ها در جایگاه خودشان به همدیگر کمک کنند. الان با توجه به فضای مجازی خیلی بد شده. من یک مصاحبه خواندم در مورد خداداد عزیزی. یک نفر در مورد خداداد مصاحبه کرده بود و گفته بود این یک گل زده و فکر می‌کند....

من می‌گویم آقا! اگر خود تو همین یک گل را زده بودی که الان می‌گفتی فوتبال مال منه! جایگاه‌ها دستخوش تغییرات شده. خداداد عزیزی وزنه سنگینی است و نباید خیلی راحت بتوانند صحبت کنند و ریشه‌های فوتبال را از بین ببرند. ما فوتبالی‌ها به خودمان رحم نمی‌کنیم و از افراد دیگر هم نمی‌توانیم توقع داشته باشیم به ما رحم کنند. علی دایی، خداداد عزیزی و بزرگانی که برای فوتبال زحمت کشیده‌اند تا به این نسل برسد، همیشه باید شان و منزلتشان حفظ شود. امیدوارم این عزیزان هم جوری رفتار بکنند که احترام متقابل باشد. آدم‌های کوچک نباید در کارهای بزرگ دخالت کنند. دعوای بزرگان میان خودشان حل می‌شود و اگر آدم‌های کوچک بیایند، این دعوا بیشتر می‌شود. من نوعی با یک استوری گذاشتن و زدن امثال خداداد عزیزی و علی دایی بزرگ نمی‌شوم. 

حمیدرضا فرزانه وقتی مهمان ما بود صحبت جالبی کرد و گفت فیفا برای هر باشگاه ۱۷ پست تعریف کرده ولی اغلب فوتبالی‌ها و پیشکسوتان به سمت مربیگری می‌روند. چرا فوتبالی‌ها کمتر به سمت مدیریت می‌روند؟

فضا نمی‌دهند. این سوال شما دو بخش است. ابتدا در مورد امیر قلعه نویی و خداداد عزیزی بگویم. وزن این دو نفر سنگین است و آدم‌های بزرگی هستند امیر قلعه نویی چه در دوره فوتبال و چه در عرصه مربیگری جام‌های زیادی دارد. خداداد عزیزی هم آدم بزرگی بوده. او جزو اولین نفراتی بود که فوتبال ایران را به اروپا برد. آنها برای ما که نسل بد بودیم میراث خوبی به جا گذاشتند. اولاً آدم‌های کوچک نباید در بحث بزرگان دخالت کنند چون فضا را ملتهب‌تر می‌کنند و باعث می‌شوند کدورت‌ها بیشتر شود. در ثانی، آدم‌های بزرگی که در قد و قواره این دو بزرگوار هستند در چنین مواقعی باید بیایند و وسط کار را بگیرند. البته چنین کاری یک مقدار کم شده چون چنین بزرگوارانی را زیاد بازی نمی‌دهند و آزرده خاطر شده‌اند. می‌گویند وقتی روز خوشی ما نیستیم بگذار روز غم هم نباشیم.

نکته دوم هم بحث تصمیم اشتباه است. روزی که آقای قلعه نویی خداداد عزیزی را به عنوان همکار آورد، بیشتر جامعه فوتبال می‌دانستند این دو بزرگوار به مشکل می‌خورند و حالا که آمده و به مشکل برخورده‌اند فکر می‌کنم بهترین کار این است که بزرگترها بیایند و آنها را آشتی بدهند. شاید اگر آقای قلعه نویی خداداد را نمی‌آورد، دوستی میان آنها باقی می‌ماند و الان هم مشکلی وجود نداشت. من به عنوان یک کوچکتر از آقای عزیزی خواهش می‌کنم یک مقدار خویشتن‌دار باشند چون خیلی آدم‌های کوچک از این گرداب استفاده می‌کنند.

یک نکته هم راجع به هیات فوتبال تهران بگویم. من با میرشاد ماجدی رفاقت دارم و روابطم با او بد نیست ولی ما از میرشاد خیلی توقع داریم. او خودش فوتبالیست بوده و خاک فوتبال را خورده است من از میرشاد بیشتر توقع دارم. اینکه می‌گویم "من" منظورم اهالی فوتبال است. حداقل اینکه می‌توانیم از اهالی فوتبال به عنوان ناظر استفاده کنیم. پیشکسوتان دو دسته‌اند. یک بخش دوستانی هستند که واقعاً از نظر مالی در مضیقه هستند و وظیفه دوستانی که دستشان به دهنشان می‌رسد این است که به آنها کمک کنند. حداقل این است که آقا میرشاد می‌تواند از وجود چنین عزیزانی در بخش نظارت و معاونت استفاده کند چون همین افراد کمکش می‌کنند. خود میرشاد می‌داند که افراد سیاسی فقط می‌آیند، استفاده می‌کنند و می‌روند. خود میرشاد آدمی است که هم در بحث سیاسی و هم در بحث ورزشی قوی است و می‌داند نمی‌توان از افراد سیاسی در تنگناها استفاده کرد ولی از افراد فوتبالی می‌شود استفاده کرد. آدم فوتبالی در مواقع تنگناها و شرایط حساس یک ایده می‌دهد و شما از منجلاب بیرون می‌آیید. الان فوتبال تهران افت کرده است. چون میرشاد ماجدی از بدنه فوتبال است توقع ما از او بالاست. امیر قلعه نویی هر چقدر هم که بدی داشته باشد، وقتی سرمربی تیم ملی شد خیلی از افرادی که در بدنه فوتبال بودند را به کار گرفت. از خود همین آقای میرشاد ماجدی کمک گرفت. ما از اهالی فوتبال توقع داریم در چنین شرایطی به پیشکسوتان کمک کنند. 

برگردیم به دوران فوتبال خود شما. بی تعارف بگویم شما از فوتبالیست‌های شیطان آن دوران بودید. ماشین بازی، حاشیه و... پشیمان نیستید از آن ماجراها ؟

 پشیمانم. من ۹۵ درصد از اختلافاتی که با اهالی فوتبال داشتم به خاطر رفیقام بود و اگر به عقب برگردیم آن کارها را نمی‌کنم. خیلی‌ها به مراتب از ما ضعیف‌تر بودند اما سرشان را پایین انداختند، خیلی حرف‌ها و توهین‌ها را به جان خریدند و موفق بودند. برای خودشان آمار ثبت کردند ولی ما فوتبالمان قوی بود و حرف زور در کتمان نمی‌رفت. من ضرر کردم و اگر برگردیم خیلی از کارهایی که قبلاً انجام داده بودم را نمی‌کنم. درگیری‌هایی که با مربیان داشتیم. یک بار با یکی از مربیانی که خیلی هم با هم خوب بودیم بر سر یکی از بازیکنان دعوایم شد. مربی به من می‌گفت تو با این هم اتاق نشو تا او را نیاورم ولی من می‌گفتم این رفیقم است و دلم می‌خواهد با او هم اتاق شوم. سال بعدش من آمدم و آن بازیکن پای من نماند. به او هم نمی‌توانم خورده بگیرم چون اخلاقش اینگونه بوده است. یا مثلاً اگر بحث ورزش شهرداری که آقای آجرلو مسوولیت داشت من خیلی از ورزشی‌ها را پیشنهاد دادم و ایشان هم پذیرفت. الان هم دارند آنجا کار می‌کنند و دیگر حالی هم از من نمی‌پرسند. معرفت‌ها فرق می‌کند. برخی‌ها به خودشان نگاه می‌کنند و برخی‌ها هم دوست دارند دست خیلی افراد دیگر را بگیرند.

ماجرای ماشین بازی چطور؟

(می‌خندد) دوست دارم. البته الان سعی می‌کنم در داخل شهر با ماشین‌هایی که کم مصرف‌تر هستند، تردد کنم. قبلاً احساسی بودم ولی الان منطقی‌تر شدم. 

محبوب‌ترین ماشینی که داشتی از نظر خودت چه بود؟

تویوتا. بنز و بی‌ام‌و داشتم. ۶۳۰ خیلی دوست داشتم. هر کدام از این ماشین‌ها در یک سن و سالی خوب است. الان شاسی بلند سوار میشم ولی آن موقع جوان‌تر بودیم و دوست داشتیم ماشین کورسی سوار شویم. یک دوستی می‌گفت در هر سنی باید در حال و هوای همان زندگی سیر کنی وگرنه عقب میفتی. به دوستم گفتم موهام سفید شده و دوست ندارم می‌خواهم رنگ کنم. گفت: چرا؟ باید با همان سن و سالت حال کنی و سیر کنی. یکسری از دوستان ما که در همین فوتبال مربی شده‌اند، یادشان رفته خودشان قبلا چه کارهایی می‌کردند. الان همان افراد از بازیکنان جوان خورده می‌گیرند در صورتی که خودشان وقتی هم سن و سال آنها بودند یک کارهایی می‌کردند که بازیکن جوان کنونی حتی یک سوم آنها را هم انجام نمی‌دهد. باید همیشه یادمان باشد گذشته چه بوده و اجازه بدهیم آیندگان هم جوانی بکنند.

یکی از کارهایی که همین مربیان انجام می‌دادند را می‌توانید به ما بگویید؟ البته اگر قابل گفتن باشد.

مثلاً خودشان قلیانی تیر بودند اما الان می‌گویند قلیان کشیدن کار بازیکن حرفه‌ای نیست. بابا خودت تا ۴ صبح قلیان می‌کشیدی الان می‌گویی بازیکن باید ۹ شب بخوابد؟ به نظرم این مسائل نباید در رسانه‌ها مطرح شود مربی به لحاظ فنی نتیجه نمی‌گیرد ولی می‌گوید بازیکن من تا ۴ صبح بیدار بوده! خب اگرمربی باشی، با بازیکنت صحبت می‌کنی تا بازیکن قبول کند. شما نمی‌توانی به بازیکنت زور بگویی. قبلاً مربی به ما می‌گفت سرت را بنداز پایین و ما سرمان را پایین می‌انداختیم ولی الان برای نسل جدید باید کاری کنی تا با جان و دل آن کار را انجام بدهد. دیگر زور جواب نمی‌دهد. آن عزت و احترامی که قبلاً بود الان دیگر نیست. ما بازیکن فیکس پاس بودیم اما مربی می‌گفت باید کفش‌های بزرگترها را واکس بزنید. ما همین کار را می‌کردیم ولی الان مگر شما می‌توانی به بازیکنی که یکسال است آمده، بگویی برو و این شورت خودت را بشور و بیا؟ اول اینکه مربیان کنونی جوانی خودشان یادشان بیاید و دوم هم اینکه بدی‌ها و چیزهایی که مردم روی آنها زیاد زوم می‌کنند را در رسانه و فضای مجازی مطرح نکنیم چون از آن سو استفاده می‌شود. 

بازیکن هم البته دل چرکین می‌شود چون دوست دارد مربی پشت او بماند.

ببین! وقتی مربی پشت بازیکنش نماند، شاید بازیکن در ظاهر بگوید چشم ولی در باطن دلش با تو یکی نیست. وقتی مربی پشت بازیکنش را خالی کند، بازیکن هم می‌گوید تا وقتی که سر پا هستم مربی هوایم را دارد، پس جایی که امکان مصدومیت دارد تکل نمی‌زنم چون از چشم مربی می‌افتم. بیاییم منش پهلوانانه داشته باشیم. قدردان باشیم. مربی یادش باشد که این بازیکن ‌پای خودش را برای او گذاشته است بنابراین اگر یک روز مصدوم شد مربی باید این بازیکن را به چشم همان مهره فیکس ببیند. این موارد است که باعث می‌شود بازیکنان روحیاتشان از نظر قلبی به آن مربی وابسته شود. در گذشته هم داشتیم مربیانی که پشت بازیکنانشان می‌ماندند و مربیانی که البته این کار را نمی‌کردند و به مرور زمان به این مربیان لطمه خورد.

مربی بوده که از او دلخور بوده باشی و هنوز هم او را نبخشیده‌ای؟

بله. من در دوران فوتبالم سه مربی را از داخل خانه بیرون آوردم تا مربی شوند. شاید بعداً بابت مسائل فنی از آنها کدورت به دل گرفتم ولی الان که فکر می‌کنم، می‌بینم فوتبال اصلاً جای رفاقت و بده بستون نیست. مربی می‌خواهد بازیکن برایش بهترین بازی را بکند و وقتی هم که ضعیف باشی تو را کنار می‌گذارد بنابراین نه باید خودت را خرج کنی و نه انتظار داشته باشی که مربی آبرویش را برای تو بگذارد. 

برعکس این قضیه چطور؟ مثلاً یک مربی باشد که الان پیش خودت بگویی من باید از او بابت فلان اتفاق عذرخواهی می‌کردم؟

بله آن هم هم بوده و سعی کردم عذرخواهی بکنم. 

نه. منظورم مربی است که هنوز از او عذرخواهی نکرده باشی. 

واقعاً مربیانی بوده‌اند که در رشد فوتبال من تاثیر داشتند ولی من نتوانستم آنطور که شایسته است، از ایشان تقدیر کنم اما در رفاقت همیشه دو سر و گردن جلوتر از رفیق‌هایم بودم. 

از رفقای فوتبالی با چه کسی هنوز بیشتر در ارتباط هستی؟

وقتی به مشکل برمی‌خورند همه زنگ می‌زنند (می‌خندد).

در این مدت به ویژه داخل فضای مجازی صحبت‌های پیرامون شرط‌بندی و دلالی می‌شنویم. در واقع الان دیگر علنی شده. آیا در دوران شما هم بود؟

در دوره ما شرط‌بندی که اصلاً نبود. دلالی هم اینطوری که الان می‌بینیم نبود. فکر می‌کنم الان خیلی بد شده. به نظرم کار بخش ارگان‌های نظارتی نظارت صرفاً این نباشد که یک مربی را ببرند و از او ۵ تعهد بگیرند بلکه این موارد را هم نگاه کنند. بروند یقه آن مدیر ضعیفی که باعث می‌شود چند تا دلال اطراف تیم بیایند را بگیرند وگرنه یک مربی در فضای فوتبالی مصاحبه‌ای انجام داده است، خب از او تعهد بگیری که چی بشود؟ حالا برخی‌ها ۲۰ تا تعهد هم امضا می‌کنند بعضی‌ها هم امضا نمی‌کنند. اگر بخواهند در این مسائل ریز دخالت کنند فکر می‌کنم به فوتبال کمکی نمی‌شود و برعکس، آدم‌های ضعیف راس کار می‌آیند و دلال‌ها بیشتر می‌شوند. باید مدیران قوی را بیاورند. مدیری وجود دارد که به خاطر دو تا مصاحبه می‌رود گرداننده یک پیج را می‌آورد و به او پست هم می‌دهد فقط به این خاطر که در فضای آن تیم بگویند این شخص فرد قوی است. باید مدیران قوی را سر کار بیاورند. هر چقدر مدیران قوی بیایند به نظر من فساد کم می‌شود. وقتی آدم‌های ضعیف بیایند آدم‌های فاسد را هم کنار خودشان می‌گذارند تا بتوانند از آنها استفاده کنند. 

ممنون از حضور شما. ما دیگر سوالی نداریم و اگر هر حرفی دارید این شما و این هم دوربین و مخاطبان خبرورزشی.

هواداران به گردن ما فوتبالی‌ها حق دارند و اگر کسی نامش بزرگ می‌شود، به خاطر این است که در تیم‌های پرطرفدار حضور داشته است. خیلی از بازیکنان بودند که به لحاظ فنی خیلی هم خوب بودند ولی بازیکنانی که در استقلال و پرسپولیس بازی کردند به خاطر وجود همین هواداران ماندگار شدند. باید دست این هواداران را ببوسیم و همیشه قدردان آنها باشیم. باید برایشان وقت بگذاریم. امیدوارم استقلال نیز به جایگاه اصلی خودش برسد و پس از چند سال قهرمان لیگ برتر شود. استقلالی‌ها چند سال است که به خاطر قهرمان نشدن ناراحت هستند. یک بار بحث مدیریت است، یک بار بحث داوری. امیدوارم این فصل همه چیز جور شود و تیم قهرمان بشود البته باید هم قهرمان بشود. همه بحث‌های مالی و یارگیری به گونه‌ای بوده که ما از استقلال جز قهرمانی چیز دیگری انتظار نداریم.

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی