سپاهان با خرید استیون انزونزی برای اولین بار پای یک قهرمان جهان را به لیگ برتر ایران باز کرد. این اتفاق را به فال نیک میگیریم، همانطور که بازی کردن گبلسیانی در یورو ۲۰۲۴ به عنوان اولین نماینده لیگ برتر ایران باعث افتخار بود. حضور چنین بازیکنانی که تجربه بازی در بالاترین سطح را داشتهاند، در لیگ برتر باعث پیشرفت میشود. سوای توجهاتی که از سراسر جهان به فوتبال ما جلب میکند، آنها در زمین میتوانند برای رقبا هم الگو باشند و در طول هفته و در تمرین برای بازیکنان جوان هم باشگاهی خود بهترین الگوی عینی هستند، آن هم از نزدیک...
سالهای بعد خواهید دید که فوتبال عربستان به خاطر حضور امثال رونالدو چه پیشرفتی خواهد داشت. همانطور که لیگ ژاپن در دهه ۹۰ میلادی این راه را رفت و طی دو دهه اخیر قدرت بلامنازع فوتبال آسیا شده است. اما اگر از این لایه عبور کنیم، این معامله فقط شیرین مطلق نیست! سپاهان فصل قبل در این منطقه از زمین «محمد جواد حسین نژاد» را داشت، یک جوان با استعداد که توانست خود را در بالاترین سطح فوتبال حرفهای تثبیت و به تیم ملی هم برسد.
راهی که قبلاً «محمد قربانی» رفته بود و از سپاهان به تیم ملی رسید. او در نیم فصل لیگ قبل راهی لیگ روسیه شد و در تعطیلات تابستانی محمد جواد حسین نژاد هم به او پیوست، از این دو نقل و انتقال پول خوبی گیر باشگاه سپاهان آمد. در ظاهر همه چیز ایده آل است؛ بازیکن جوان ما پیشرفت میکند و به تجربه بازی در اروپا میرسد، دلار و یورو وارد کشور شده و سقف هزینه باشگاهها برای خریدهای بیشتر را بالاتر میبرد، به سمت فوتبال حرفهای نزدیکتر میشویم که نقل و انتقال جزئی بزرگ از آن است. اما از یک زاویه دیگر به این ماجرا نگاه کنید. ما یک استعداد ۲۰ ساله را با مبلغ یک میلیون دلار میفروشیم و نیم میلیون دلار روی آن پول میگذاریم تا یک بازیکن ۳۶ ساله را به ایران بیاوریم! بازیکنی که قهرمان جهان شده و تجربه بازی در همه جور لیگ و باشگاهی را دارد اما نهایتا یکسال مهمان ماست!
نگاه کنید به سالهای اخیر و کارنامه انزونزی، او در هیچ باشگاهی با پیشنهاد تمدید مواجه نشده و عملاً هیچ انگیزهای برای فوتبال بازی کردن ندارد. به بیان ساده عامیانه او فقط نان اسمش را میخورد و به خاطر اسمش قرارداد میبندد اما حتی اگر این هم نبود بخاطر سن بالا نهایتا یکی دو سال می توانست بازی کند. از چنین معاملاتی چه چیزی گیر فردای فوتبال ایران میآید؟ با یک مثال دیگر منظور را کامل توضیح دهیم؛ ما یک روز سردار آزمون یا علی قلیزاده را در جوانی با یک عدد ناچیز به باشگاهی دیگر فروختیم و همین حالا پرسپولیس با ۱۰ برابر آن عدد میخواهد قلیزاده را برگرداند! شک نکنید که دو سه سال دیگر تراکتور با چند میلیون دلار سردار آزمون را به ایران میآورد اما سردار که حتی همین امروز دیگر اولویت و انگیزهای به نام فوتبال ندارد، سه سال دیگر قرار است چه گلی بر سر فوتبال ایران بزند؟
همین برادران محمدی یک روز با حداقل قیمت رفتند و حالا با ۱۰ برابر به تیمهای بزرگ ما برمیگردند. اگر آن روز که در راه آهن بودند استقلال و پرسپولیس میخواستند، با ۱۰۰ هزار دلار میتوانستند به راحتی این دو را جذب و سالها با حداکثر توان و انگیزه از آنها استفاده و بعد هم با فروش آنها درآمدزایی کنند اما حالا با میلیون دلار در سن بالا آنها را برگردانده اند! بازیکنی که دو جام جهانی بازی کرده و از ۳۰ سالگی رد شده و دنیا را گشته در سالهای آخر فقط برای تامین آینده قرارداد میبندد نه برای تلاش و پیشرفت و یادگیری و چنین کسی خیلی نمیتواند به جوانان دیگر چیزی یاد بدهد....
اشتباه نکنید؛ کسی مخالف بازگرداندن نامهای بزرگ به فوتبال ایران نیست، مخالف پیشرفت بازیکنان هم نیستیم، مسئله اینجاست که ما بد معامله میکنیم، بازیکن را در اوج جوانی و انگیزه با قیمت ناچیز میفروشیم و بعد مثل مهدی قایدی با چند برابر قیمت آن هم قرضی، او را برمیگردانیم! این میشود معامله بد و غلط و حداقل اینکه پز دادن ندارد...