این را بارها گفتهایم و همه قبول دارند که ما از فوتبال حرفهای، تنها نامش را داریم. هیچ کدام از قوانین و قواعد فوتبال حرفهای اینجا لحاظ نمیشوند و همه چیز در فوتبال ما کاملاً سلیقهای و شخصی است. یکی از قوانین غیر قابل انکار در دنیای حرفهای فوتبال این است که وقتی بازیکنی قراردادش را با باشگاهی تمدید نکند، از همان لحظه از برنامههای مربی کنار رفته و به جانشین آینده او فرصت تجربه داده میشود.
فرقی نمیکند آن بازیکن امباپه باشد یا کریس رونالدو، آن باشگاه بزرگ باشد یا کوچک، در چه تورنمنتهایی شرکت داشته باشد، پای سهمیه لیگ قهرمانان اروپا باشد یا قهرمانی باشگاههای جهان، طبق قانون بازیکنان ۶ ماه مانده به پایان قرارداد حق دارند پیشنهادات دیگر خود را بررسی کنند وقتی چنین میکنند یعنی دیگر تمایلی به ماندن ندارند. این یعنی باشگاه هم باید بفکر خود باشد. درست برعکس ما که بازیکن را تا نفس آخر نگه می داریم و وقتی رفت، تازه کاسه چه کنم دست می گیریم!
در فوتبال حرفهای باشگاهها روی بازیکنان جوان سرمایهگذاری دراز مدت میکنند. خیلی کم پیش میآید که با یک بازیکن ۳۰ ساله قرارداد ببندند، حتی اگر ستارهای بزرگ باشد. قانونی که در مورد مهدی طارمی ما در سالهای اخیر اعمال شد و او در عین آمادگی و شایستگی از طرف باشگاههای بزرگ پیشنهاد نمیگرفت. وقتی یک یا دو سال به پایان قرارداد بازیکنی مانده باشد، باشگاه با او شروع به رایزنی برای تمدید قرارداد میکند. اگر ظرف یک سال این تلاشها نتیجه ندهد و زمان به شش ماه پایانی قرارداد بازیکن برسد، دیگر طرفین تکلیف خود را میدانند و معطل هم نمیمانند.
این روزها مهدی طارمی در ترکیب پورتو جایی ندارد. در لیگ پرتغال با اینکه مدافع عنوان قهرمانی به او نیاز بسیاری دارد، طارمی روی نیمکت مینشیند و در لیگ اروپایی نامش از بازی با آرسنال خط میخورد. همه اینها پیرو همان قانون دنیای حرفهای است. پورتو میداند که دیگر برای آینده نمیتواند روی طارمی حساب کند. پس شروع به فرصت دادن به جانشینان او میکند و همزمان این حق را برای خود قائل است که اگر نفرات فعلی جواب ندادند، به دنبال خرید از بازار باشد.
دنیای فوتبال حرفهای بر اساس رقابت بنا نهاده شده و تنها شایستگی و لیاقت و آمادگی است که در آن حرف میزند، نه اسم و رسم بازیکن ملاک است و نه گذشته و افتخاراتی که برای یک باشگاه آورده در سرنوشت او تاثیر میگذارد. یک کلام ختم کلام، ببینید و خود مقایسه کنید که اروپا در قبال ستارهای مثل طارمی چه میکند و اینجا ما در قبال خود طارمی در تیم ملی و بازیکنان به مراتب ضعیفتر از او در باشگاهها چه رفتاری داریم. در پی این مقایسه متوجه دلایل عقب ماندگی فوتبال ایران ناکامی چند دههای خواهید شد!