همین ابتدا بگوییم که قصد تکرار مکررات نداریم و این مطلب قرار نیست طولانی باشد. اگر فقط بتواند تلنگری بزند کار خود را انجام داده است.
تیم ملی نوجوانان کشورمان در جام جهانی اندونزی با بردن برزیل شگفتی آفرید و از گروه مرگ همراه با انگلستان و برزیل بالا آمد. نوجوانان ما بزرگی کردند و چشم همه فوتبالیها و مردم به این تورنمنت بود. آن روزها بچههای تیم نوجوانان سلبریتیهای جامعه بودند و حسین عبدی روزانه صدها تقاضای مصاحبه داشت.
تیمی که با شایستگی در مرحله حذفی مقابل مراکش هم پیش بود اما در ضیافت پنالتیها بالا نرفت. همان موقع کارشناسان میگفتند که این تیم را باید لای پر قو حفظ کرد تا ما را سه سال بعد به المپیک برساند و یک دهه فوتبال ملی ما را تغذیه کند. کاری که در تمام دنیا با نوجوانان میکنند و کسی دنبال پیروزی یا جام در این سطح فوتبال نیست. آنها قرار است در این سطح تجربه کسب کنند و فردا را بسازند. پس به محض بازگشت از جام جهانی در هر کشور این تیم را به سطح بالاتر یعنی جوانان میبرند و با حفظ مربیان و تقویت تمام ارکان در بهبود کارشان تلاش میکنند، تلاش برای ساختن آینده فوتبال.
وقتی تیم ملی نوجوانان به کشور برگشت همه مسئولان به استقبال تیم در فرودگاه رفتند. همه خبرها خوش بود همه صحبتها امیدوارانه و کلی وعده و نوید و شعار، حالا که روزها از آن زمان میگذرد از حسین عبدی چیزی شنیدهاید؟ همکارانش کجا هستند؟ بازیکنان تیم ملی نوجوانان چه شدند؟ آنها که قرار بود ستارههای لیگ و حتی لژیونر شوند؟ بله آنها استراحت میکنند اما شما حکمی برای ابقای مربیان و ارتقاء آنها به جوانان دیدهاید؟ خبری در مورد برنامه بعدی اردوی این تیم شنیدهاید؟ برنامه بازیها و تورنمنتهای بعدی چطور؟
ما اینجا عادت داریم که همیشه خوابیم و در آستانه هر تورنمنت بیدار میشویم. هزار سال هم بگذرد این عادت ما عوض نمیشود. فرقی هم برای ما نمیکند که مثل تیم امید به هنگ کنگ ببازیم و حذف شویم یا مثل نوجوانان قهرمان جهان را ببریم، اینجا سرنوشت برنده و بازنده یکی است؛ فراموشی...