همین ابتدا بگوییم که اهل مقایسه نیستیم. باور داریم که فرهنگ هر جغرافیا در کره زمین منحصر به مردمان آنجاست و قرار نیست اگر در یک کشور کاری انجام میشود، در همه کشورها آنکار به همان شکل و با همان کیفیت صورت بگیرد. حتی در مورد قوانین و قواعد بینالمللی ما عادت به ایرانیزه کردن داریم؛ یعنی قوانین و قواعد را میگیریم و از آن چیزی مناسب با شرایط خودمان ایجاد میکنیم. در ورزش این فرهنگ ما بارها کار دستمان داده و تیمها و ورزشکاران ما در عرصههای بینالمللی تنبیه شدهاند اما عبرت گرفتن هم در فرهنگ ما نیست! ما از یک سوراخ هزار بار گزیده میشویم و ککمان هم نمیگزد!
قاتق نان یا قاتل جان؟
فوتبال حرفهای قواعد خاص خود را دارد. تیمها باید مدیر رسانه داشته باشند اما همانطور که سایر قواعد حرفهای در فوتبال ما نیست، مدیران رسانه هم از بین اهالی رسانه انتخاب نمیشوند. در نتیجه نه شناختی از رسانه دارند و نه از فوتبال و به طور طبیعی نه فقط کمکی به تیمها نمیکنند بلکه با اشتباهات مکرر به فوتبال و بازیکنان و مربیان لطمه هم میزنند.
میراث افراد نابلد و ناشی
بدعت بیانیهنویسی توسط همین مدیران رسانه نابلد در فوتبال ایران به راه افتاد؛ آنها که بهجای نشان دادن راه درست به مدیران تازهوارد و بیتجربه تنها برای ماندن و خوشامد بالادست خوشخدمتی کردند و حالا آثار این میراث شوم روی سر همه خراب شده است. هر باشگاه به خود اجازه میدهد که قبل و بعد بازی -حتی در موردی نادر بین دو نیمه!- در مورد همه چیز اظهار نظر کند، به همه چیز و همه کس بتازد و هر آنچه دل تنگش خواست بگوید!
نتیجه مدیریت دستوری!
فدراسیون فوتبال میخواست این معضل را ریشهکن کند و چون اینکاره نیست فکر کرد با دستور دادن مشکل حل میشود! امسال دیدیم که محرومیتهای ضربالعجل اتفاق افتاد اما قدرت بازدارندگی قوانین جدید چقدر بود؟ هنوز به هفته هشتم رسیدهایم و این نتیجه کار است! همه علیه هم حرف میزنند و هیچکس هم برای حرفهایش نیازی به سند و مدرک ندارد. اینجا همه برای توجیه ضعف و کمکاری خود به رقیب یا رقبای واقعی -یا فرضی- حمله میکنند و هر آنچه را که وجود ندارد به هم نسبت میدهند. اینجا نتیجه مسابقه اصلا مهم نیست؛ برنده و بازنده از داوری شاکی هستند. بازی مساویشده اما هر دو تیم مدعیاند که باید با اختلاف میبردند. اینجا بازیکن و مدیر و مربی کار خود را انجام نمیدهند اما همه در مورد داوری حرف میزنند.
ذبح حرمت ورزش در خلیفهکشی
مثلی است معروف که «اگر خلیفهکشی باب شود هیچکس در امان نیست»! وقتی جلوی بیانیهنویسی و حمله به شخصیت افراد و تیمها گرفته نشد، حالا کار بالا گرفته و بزرگان هر تیم هم وارد میدان شدند.
به فوتبال روز دنیا نگاه کنید؛ کسی اعضای هیئت مدیره بارسلونا یا لیورپول را میشناسد؟ چه کسی یک مصاحبه از غیر مدیرعامل باشگاه رئال مادرید دیده؟ اینجا عضو هیئت مدیره یک باشگاه به خود اجازه میدهد در مورد مسائل درونی باشگاه دیگر نظر بدهد اما کار خودش را بلد نیست!
زشت، خیلی زشت!
و بدترین چیز که در هفته هشتم اتفاق افتاد ورود سرمربی و مدیر تیم بزرگ پرسپولیس به این دعواهای حاشیهای بود. در واکنش به اظهارات عضو هیئت مدیره استقلال، افشین پیروانی، مدیر پرسپولیس و یحیی گلمحمدی، سرمربی این تیم بعد از بازی با ملوان موضع گرفتند؛ با چه ادبیاتی...
فضای رسانهای بعد از مسابقه قانون دارد. فقط باید در مورد مسائل مربوط به بازی سوال کنید اما اینجا هیچ خبرنگاری کاری به بازی ندارد چرا که شرایط حاشیهای اجازه پرداخت به مسائل فنی را نمیدهد. اگر هم بدهد کسی تخصص فنی ندارد!
اینجا همه با حاشیه کار دارند، کسی با متن و کارنامه نیامده که بخواهد از مسائل فنی حرف بزند. اگر هم بزند خریداری وجود ندارد و همه میخواهند بدانند تکلیف دعوای دو بازیکن چه شد!
اینجا رقبا کوچکترین احترامی برای هم قائل نیستند. تا وقتی هم این ریشه درمان نشود معلوم است که در ساقهها ادبیات کلامی روز به روز بدتر خواهد شد. اتفاقی که در انزلی افتاد و شاهد تهدیدهای لفظی بزرگان پرسپولیس علیه مدیران استقلال بودیم. البته که باید دید چه کسی شروعکننده بوده اما این هم جواب حل مشکل نیست. «وقتی آدمهای کوچک روی صندلیهای بزرگ بنشینند خود بزرگ نمیشوند بلکه آن صندلی را به اندازه خود کوچک میکنند»! نگاه کنید به پاسخی که باشگاه استقلال در بیانیههای امروزش به حرفهای پرسپولیسیها داد...
مصاحبه گلمحمدی را بخوانید: بزرگتر از دهنت حرف زدی، مراقب باش!/ چه کاره استقلالی؟
آدم کوچک روی صندلی بزرگ
دو باشگاه بزرگ که ویترین فوتبال ما هستند توسط چنین آدمهایی اداره میشوند و آنوقت، وقتی در ورزشگاه هواداران شعاری سر میدهند همه «کاسه چه کنم» به دست میگیریم که چرا جو ورزشگاهها اینقدر خراب شده! وقتی از نامداران و بزرگان فوتبال چنین ادبیاتی در مصاحبه میبینیم، وقتی باشگاه بزرگ چنین بیانیههایی صادر میکند، دیگر از مردم عادی و نوجوانان پرشور در جو یک ورزشگاه چه توقعی باید داشت؟