در ادامه مسابقات تکواندو نوزدهمین دوره بازیهای آسیایی هانگژو در روز سوم، در وزن ۵۳- کیلوگرم زنان ناهید کیانی بعد از یک دور استراحت در مرحله یکهشتم نهایی به مصاف تکواندوکار تایلندی رفت و نتیجه را به حریف واگذار کرد تا از گردونه رقابتها حذف شود.
ورزش برد و باخت دارد. جذابیت بردها به خاطر تجربه شکستهاست. روی صحبت ما اصلا ناهید کیانی یا هیچ ورزشکار دیگری نیست که ما آنها را با افتخارات و روزهای خوشی که برایمان رقم زدند یاد میکنیم نه با چنین شکستهایی...
ناهید کیانی در تکواندو زنان باخت. باختی که به شگفتی تعبیر شد چون ناهید کیانی همین چند ماه قبل تاریخسازی کرد و اولین مدال طلای تکواندوی جهان را برای زنان ایرانی به ارمغان آورد.
فدای سر خانم کیانی، درست مثل شکست المپیک قبلی که بعد آن روز هم او برای ما قهرمان ماند و جبران کرد. حالا هم جبران میکند اما ریشه این شکست کجاست؟ چرا باید کسی که در سطح دنیا قهرمان شده به فاصله چند ماه در قاره آسیا و آن هم نه مقابل یک رقیب نامدار -مثلا از کره جنوبی که مهد تکواندو است- بیاید و در همان دور نخست ببازد؟
تمام آن کسانی که بعد از پیروزی ناهید کیانی پشت سر مدال او عکس گرفتند در این شکست مقصرند! آن عزیز مسئولی که نیت خیر داشت و میخواست از یک قهرمان جهان تجلیل کند اما شأن او را رعایت نکرد و به قهرمان جهان قابلمه و ظروف آشپزخانه داد... البته که این شکست دلایل فنی دارد اما اینجا باید از کسانی یاد کنیم که روحیه یک قهرمان را در حد یک آدم معمولی پایین میآورند. فراموش نکردهایم که کامران قاسمپور بعد از کسب مدال طلای قهرمانی جهان کارت هدیه یک میلیون تومانی گرفت که همان هم خالی بود! اگر با شما چنین رفتاری شود دیگر آن آدم سابق میشوید؟
ناهید کیانی تنها یک نمونه از مدیریت غلط در ورزش ماست. وقتی اسم بازیهای آسیایی میآید ما تمام نامداران خود را به صف میکنیم، بدون آنکه به شرایط جسمی و روحی آنها توجه کنیم. حسن یزدانی چه انگیزهای برای مدال طلای بازیهای آسیایی دارد؟ نفر دوم ۸۶ کیلو کیست؟ فردا اگر یزدانی نباشد چه کسی باید پرچم را در این وزن در دست بگیرد؟ با کدام تجربه و میداندیدگی؟
تمام کشورهای پیشرفته آسیا به بازیهای آسیایی به چشم تدارکی برای آیندهسازی نگاه میکنند اما برای ما جایی است برای ماهیگیری و نتیجه گرفتن و پز دادن! نتیجه این میشود که در تمام دهههای گذشته ما قهرمانان جهانمان را به مسلخ بازیهای آسیایی بردهایم و آنها را با شکست در این تورنومنت خفیف کردهایم.
از حمید سوریان نامی بزرگتر مگر داریم؟ او مدال بازیهای آسیایی نگرفت! کشتیگیری که همین ۱۰ روز قبل در مسابقات جهانی زیر آن فشار وزن کم کرده چرا باید در بازیهای آسیایی روی تشک بیاید؟ چرا باید انگیزه را در سایر کشتیگیران از بین ببریم؟ یعنی کشتی ایران فقط محدود به همین چند نام میشود؟ در وزنهبرداری و تکواندو هم همین است، همینطور در سایر رشتهها...
ما از قهرمانان بازنشسته هم دست برنمیداریم! آنها را میبریم و شکست میخورند و مدالها و افتخارات قبلی آنها نیز زیر سوال میرود. چرا؟ چون مسئولان میخواهند برای خود بیلان درست کنند و بگویند در زمان ما اینقدر مدال گرفتهایم! ما آیندهسازی نمیکنیم، پشتوانه نداریم و گلهای خودرویی که با زحمت و تلاش خود به نام و عنوانی رسیدهاند را نیز با این روش خراب میکنیم!
باید به ناهید کیانی گفت «سرت را بالا بگیر زن! تو برای همه ما همان قهرمان جهانی»؛ این شکست حاصل مدیریت غلط بود، حاصل عدم توجه بود و حاصل کار نکردن و نداشتن پشتوانه...
ناهید کیانی دوباره برخواهد خواست، همانطور که سوریان آمد و باز هم طلای جهان و المپیک گرفت ولی ما مدیرانی داریم که باز به همین روش غلط ادامه خواهند داد....