همین ابتدا تکلیف را روشن کنیم و جلوی بهانههای احتمالی را بگیریم؛ کشتی ورزشی قابل پیشبینی نیست. این را هم میدانیم که سال قبل از المپیک، سالی است که تمام کشورها با تمام داشتههایشان به میدان میآیند. حتی قهرمانانی که خداحافظی کردهاند نیز هوس بازگشت به سرشان میزند و کشورهایی هم که کشتی ندارند به دنبال سهمیه المپیک هستند.
این را هم خوب میدانیم که ما همیشه در سال قبل از المپیک ضعیف بودهایم؛ همانطور که همیشه در سال بعد از المپیک بهترین نتیجه را میگیریم! میدانید چرا؟ چون تمام کشورها در سال بعد از المپیک تیم جوانانشان را میآورند تا برای ۴ سال بعد آبدیده شوند اما ما باتجربهترین ستارههایمان را میفرستیم تا فقط مدال بگیریم و پز بدهیم. نتیجه این میشود که چهارسال بعد تیم پیر و خسته یا اشباعشده ما حرفی برای گفتن ندارد! اگر هم جوان به المپیک ببریم -که بردهایم- دیگر کسی توقعی نداشته باشد.
ایران با یک مدال طلا، دو نقره و یک برنز با کسب سهمیه در سه وزن از ۶ وزن المپیکی به پایان کار خود رسید. چرا این مدالها به دل هواداران و دوستداران کشتی ننشست؟ شاید فکر کنید شکست دوباره حسن یزدانی در روحیه تیم تاثیر داشت اما واقعیت چیزی فراتر از اینهاست. واقعیت این است که هیچکدام از ایرادات بچههای ما برطرف نشده بود. ضعفهای تکنیکی، تاکتیکی و روحی-روانی تکتک کشتیگیران ما کماکان پابرجا بود و درست برعکس ما که همهچیز را به دقیقه ۹۰ وا میگذاریم و انتظار امداد غیبی داریم، رقبا کار میکنند و از همین نقاط ضعف به ما ضربه زدند.
در ۵۷ کیلو ما مهره قابل اتکایی نداشتیم و میلاد والیزاده جوان هم نتوانست کاری کند که قابل پیشبینی هم بود. در ۶۱ کیلو رضا اطری همانی بود که همیشه میدیدیم. کشتیگیری بااخلاق و زحمتکش اما ترسو که جرات حمله ندارد، حتی مقابل حریفی جوان که در اولین تجربهاش به میدان آمده! چه کسی باید در این یک سال روی کشتیهای رضا اطری کار میکرد؟ رحمان عموزاد در ۶۵ کیلو نابغه کشتی دنیاست. سال قبل همه رقبا را از دم تیغ گذراند اما سبک کشتی او چقدر زود برای همه رو شد. دیدیم که حریف مجارستانی و حریف روس چقدر راحت حملات رحمان را خنثی کردند، مقابل تحرک او ایستادند و در یک لحظه از او زیر گرفتند و کشتیها را بردند. چه کسی باید این ایراد رحمان را برطرف میکرد؟
در ۷۰ کیلو امیرمحمد یزدانی همان بچه شر کشتیبلد بود! یزدانی به لحاظ فنی بهترین است اما مدام جوانی میکند و به دنبال حاشیه میرود! با کشتیگیر حریف شاخ به شاخ میشود، به داور اعتراض میکند و با تماشاگران کل میاندازد. او بارها دیسکالیفه یا ضربه شده، چه کسی باید روی امیرمحمد کار میکرد؟ در ۷۴ کیلو ما بعد از صادق گودرزی دیگر کشتیگیر قابل اتکایی نداشتیم. یونس امامی هم که همیشه برنز میگیرد، امسال دست خالی ماند. چه کسی باید روی انفعال بیش از حد یونس روی تشک کار کند؟ یا به جانشینی برای او فکر کند؟
در ۷۹ کیلو محمد نخودی مقابل حریف روس غافلگیر شد. این را میپذیریم که او شناختی از عثمانوف نداشت اما مگر وظیفه این لشکر مربی و آنالیزور چیست؟ آنها نباید روی حریفان بچهها شناخت داشته باشند؟ از ۸۶ کیلو که بگذریم؛ یک سال وعده دادند که قرار است نحوه کشتی حسن یزدانی تغییر کند. پهلوان ما را به مصداق ضربالمثل «آمد راه رفتن کبک را بیاموزد راه رفتن خودش هم یادش رفت» به قربانگاه بردند. این قبول که زور حسن یزدانی به تیلور نمیرسد اماحداقل نمیتوانست همان کشتی خودش را بگیرد و بازنده سربلند باشد؟ از ضربه فنی بدتر که نداریم!
در ۹۲ کیلو کامران قاسمپور مصدوم شد و غیبت او در مسابقات جهانی خیلی به چشم آمد. امیرعلی آذرپیرا جوان است مثل والیزاده در حال تجربه کردن بود. در ۹۷ کیلو هم که مجتبی گلیج دوباره همان اشتباه دو سال قبل را تکرار کرد. دوباره در ثانیههای پایانی گاردش باز شد و این بار با ضربه فنی به یک نام بزرگ باخت. واقعا نمیشد کاری کرد که گلیج ۵ ثانیه دوام بیاورد؟ در ۱۲۵ کیلو فوق ستاره کشتی دنیا دوباره طلا گرفت اما همین امیرحسین زارع که سال قبل در ۳ ثانیه به پایان کشتی به طاها آکگول باخت، همان اشتباه را در این مسابقات دوباره تکرار کرد و شانس آورد که رقیبش مثل غول ترک فرصتطلب و باتجربه نبود وگرنه اصلا به نیمه نهایی نمیرسید!
باز هم میگوییم که ما همیشه در سال قبل المپیک ضعیف هستیم اما سوال این است که مقابل قدرت رقبا، ما این یک سال را چگونه گذراندیم؟
این مطالب را هم بخوانید: