روزنامه آفتاب یزد نوشت: از سال ۱۳۴۹ و طی ۱۶ سال؛ پنج استقلالی راهی پرسپولیس شدند: داریوش مصطفوی(۱۳۴۹)، جواد الله وردی(۱۳۵۲)، منصور رشیدی(۱۳۶۲)، رضا فتح آبادی(۱۳۵۸) و شاهرخ بیانی(۱۳۶۵). از سال ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۴ این جا به جایی، یک در میان شد به گونهای که؛ در سال ۱۳۶۷، سعید عزیزیان از پرسپولیس به استقلال، در سال ۱۳۷۱، امیر موسوی نیا از استقلال به پرسپولیس، در سال ۱۳۷۹ هاشمی نسب از پرسپولیس به استقلال که شاید بتوان این مورد را جنجالیترین و پر سر و صداترین انتقال قرن نامید(اصطلاح بمب ترکاندن در بازار نقل و انتقالات از این جا به بعد باب شد که آن را فتح الله زاده به عنوان یک پیروزی بزرگ در کارنامه خودش به ثبت رسانید) به گونهای که این یاغی گری هرگز هاشمی را رها نکرد و در نهایت در سال ۱۳۸۴ علیرضا نیکبخت واحدی از استقلال راهی پرسپولیس شد. بین سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۹ جمعاً ۷ پرسپولیسی راهی استقلال شدند؛ علی علیزاده(۱۳۸۴)، زنده یاد علی انصاریان(۱۳۸۵)، هوار ملا محمد(۱۳۸۹)، محمد قاضی(۱۳۹۱)، گادوین منشا(۱۳۹۷)، محمد نادری(۱۳۹۸) و در نهایت آرمان رمضانی(۱۳۹۹). نفر آخر لیست البته شیخ دیاباته است که در سال ۱۴۰۱ اردوی آبیها را به مقصد پرسپولیس ترک کرد. به گواه آمار و ارقام، در تاریخ فوتبال ایران بازیکنان زیادی بودند که سابقه بازی در هر دو تیم استقلال و پرسپولیس را داشتهاند. حال بعضی به صورت مستقیم و بعضی به صورت غیر مستقیم به تیم حریف منتقل شدهاند. در آخرین رده یاغیها نام شیخ دیاباته قرار گرفته که پس از یک فصل حضور موفق در استقلال و آقای گلی در لیگ با این تیم، با قراردادی یک ساله به تیم رقیب یعنی پرسپولیس پیوست. لیست یاغیهای فوتبال ایران، هفده نام را در خود جای داده است؛ نفر اول لیست داریوش مصطفوی و آخرین نفر که بازیکن هفدهم مشترک بین دو تیم استقلال و پرسپولیس شد نام شیخ دیاباته قرار گرفت و اما بیرانوند...
علی بیرانوند، ۳۰ ساله متولد روستای سرابیاس از توابع خرم آباد لرستان است، فوتبال را از جوانان وحدت تهران(۱۳۸۶)آغاز کرد، یک سال بعد به نفت تهران پیوست و تا پیش از پوشیدن شماره ی یک پرسپولیس(۱۳۹۵) در هیچ باشگاه دیگری عضویت پیدا نکرد. او دو سال ناموفق(تقریبا البته) را در دو باشگاه رویال آنتروپ(بلژیک) و بوآویشتا(پرتغال) سپری کرد و در نهایت به پرسپولیس بازگشت.
علی بیرانوند که فوتبالیها او را «بیرو» خطاب میکنند...
بیرانوند به مدت چهار فصل پیاپی از فصل ۹۴–۱۳۹۳ تا ۹۸–۱۳۹۷ بهترین دروازهبان لیگ برتر ایران و در زمان حضور در پرسپولیس در فصل ۹۸–۱۳۹۷، مرد سال فوتبال ایران و بهترین بازیکن لیگ و با پیراهن پرسپولیس بهترین دروازهبان لیگ قهرمانان آسیا ۲۰۱۸ شد. وی دروازهبان تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی ۲۰۱۸ و جام ملتهای آسیا ۲۰۱۹ بود و در تمامی بازیها به صورت فیکس حضور داشت و در تیم منتخب جام ملتهای آسیا ۲۰۱۹ نیز قرار گرفت. داستان حضور او در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر با یک مصدومیت تلخ، اندکی سخت شد ولی همچنان شماره یک تیم ملی ایران علی بیرانوند است. این فوتبالیست لرستانی در نوامبر ۲۰۲۱، رکورد بلندترین پرتاب دست در جهان را به خود اختصاص داد و این رکورد در کنار بیشترین کلین شیت(۳۵ کلین شیت در ۵۷ بازی ملی) در کتاب گینس و آمار فیفا ثبت شد. بیرانوند که در برخی مصاحبه ها، با گفتن بخشهایی از حقایقی که در پشت پرده ی فوتبال ایران وجود دارد جنجال آفرین شد(از جمله دخالت مستقیم عراقچی، معاون ظریف در وزارت امور خارجه دولت روحانی) و اما فسخ یکطرفه قرارداد با پرسپولیس و ابراز تمایل برای حضور در اردوی آبیها تهران، یکی از سختترین و تلخترین لحظات برای تیفوسیهای پرسپولیس را رقم زد تا جایی که شایع شد به این دلیل که «بیرو» قرار است به استقلال بپیوندد دو هوادار دو آتیشه قرمز پوشان پرسپولیس فوت کرده اند!
«بیرو» سیاستمدار نیست اما همه را به یاد اردوغان انداخت!
عالم سیاست، اردوغان را استاد موازنه ی منفی میدانند به گونهای که وی برای کشورهای همسایه و منطقه، در عین حالی که یک تهدید به شمار میآید همزمان نیز فرصتی استثنایی قلمداد میشود. اردوغان که با گردشهای ناگهانی به شرق و غرب، توانسته امتیازات بسیاری برای ترکیه به دست آورد. به اتحادیه اروپا نپیوستن ترکیه و خودداری آمریکا از تحویل اف ـ ۳۵های خریداری شده از سوی آنکارا، رجب طیب اردوغان را وادار کرد تا به پوتین و کرملین به اندازهای نزدیک شود که تقریباً روابط ترکیه و واشنگتن ـ اروپا در حالی که همچنان یکی از اعضای «ناتو» است به معنای واقعی کلمه شکرآب شود در این میان، تنش با ایران و عربستان، حضور معنادار در منطقه قفقاز و تلاش برای ایجاد اتحادیهای با حضور کشورهای ترک، تلاش برای حضور در خلیج فارس با تکیه بر روابط دوستانه با قطر و ممانعتهای امارات و ریاض، روزگار تلخی را برای این سیاستمدار سرشناس بینالمللی رقم زد. به اینها اگر از سرگیری روابط با اسرائیل را هم بیفزاییم و در مسائل ترکیه با سوریه و عراق ضرب کنیم در نهایت به بلبشویی به نام موازنه منفی میرسیم که تا به اینجا برای ترکیه دستآوردهای قابل ملاحظهای داشته است.
حرف و سخن بیرو اگرچه در قواعد سیاست بینالملل جایی ندارد اما، داستان بیرانوند از اختلافاتی ناشی شد که با مدیران تیم قرمز پوش تهرانی بر سر مسائل مالی و تسویه حساب قراردادی که با تکیه بربندی از همان قرارداد منعقده به او اجازه میداد یکطرفه اقدام به فسخ کند و کرد. فسخ یکطرفه قرارداد و تلاش برای آبی پوش شدن، تقریباً مدیران پرسپولیس را به گوشه رینگ برد تا جایی که اگر این انتقال صورت میپذیرفت، انتقالی که قطعاً در کنار انتقال هاشمی نسب به استقلال، از جنجالی ترینها قلمداد میشد به معنای واقعی کلمه سرخ پوشان را در برابر حریف سنتی به حریفی دست و پا بسته تبدیل میکرد و بر روند یارگیری و ادامه بازار نقل و انتقالات هم تأثیرگذار بود.
بیرو بازندهای که حالا حالاها میبازد!
ورزشی نویس نیستم اما با دنبال کردن اخبار این ماجرای عجیب در نهایت به این نتیجه میتوان رسید که بیرانوند برای رسیدن به مطالبات خود اگرچه متوسل به حربهای خطرناک و مؤثر شد اما در ادامه هواداران استقلال و پرسپولیس(هرکدام به نوعی و گونهای منحصر به خود) روزگار تلخی را برای این سنگربان نام آشنا رقم خواهند زد. این که همه میدانستند انتقال بیرانوند به استقلال از محالات بود مسئله مهمی نیست اما این که بیرانوند برای رسیدن به مطالبات خود قدم در راهی پر خطر گذاشت معلوم میکند آن که مشاور بیرانوند در این مسیر بوده، بیش و پیش از آن که عالم ورزش را بشناسد یک سیاستمدار بوده چه، دستآویز قرار دادن حساسیت پرسپولیسیها یعنی ترک این تیم به مقصد استقلال تهران از ذهن یک ورزشی با تجربه عبور نکرده و ترسیم این نقشه، نشان میدهد مدل فشار از پایین، چانه زنی از بالا این بار به صورت عکس اتفاق افتاد و «بیرو» با فشار از بالا و چانه زنی از پایین بالاخره توانست به آن چه میخواهد(رسیدن به مطالبات فصل قبل و عقد قراردادی پر پیمانتر از فصل گذشته که میگویند برای پرسپولیسیها نزدیک به ۱۰۰ میلیارد تومان در دو فصل آب خواهد خورد) رسید. کوتاه سخن این که، چه در عالم سیاست و چه در عالم ورزش، بهره بردن از اهرم «سیاست موازنه منفی) اگرچه منافعی دارد اما در ذات خود و در بلند مدت میتواند ضرر و زیانهایی پایدار و مدت دارد نیز به همراه داشته باشد از جمله آن که؛ در این بازی تلخ، اگرچه به هدف رسیدن اتفاق میافتد اما چالشهای ناتمام و همیشگی میتواند در نهایت نفرتی ابدی را به دنبال داشته باشد. برای نمونه، سیاست موازنه منفی در ایران، اولین بار توسط دکتر محمد مصدق در جریان درخواست امتیاز نفت شمال از سوی شوروی ارائه شد. سیاست موازنه منفی نیز همانند سیاست عدم تعهد، هدفی جز طرد سلطه و تأمین حاکمیت ملی از طریق رابطهای عدمی و ایجاد توازن سیاسی بین قدرتها ندارد. موفقیت آن سیاست در عدم واگذاری امتیاز به شوروی و مکلف نمودن دولت در عدم واگذاری امتیاز به هر دولت دیگر، باعث شد در دورانی که رقابتهای نفتی میان شرکتهای خارجی برای دریافت سهم بیشتر صورت گرفته بود، حاکمیت بر منابع ملی حفظ شود اما در تاریخ سیاسی کشور ایران، همچنان محمد مصدق از نظر عدهای قهرمان و از دیدگاه دیگرانی که کم هم نیستند یک خائن بر جای گذاشت.
بیرانوند پرسپولیسی یا بیرانوند استقلالی!؟
ختم کلام این که، از این جا به بعد، بیرانوند برای پرسپولیسیها اگرچه یک دروازه بان شش دانگ درون دروازه باقی خواهد ماند اما این بیرانوند که لحظات تلخی را برای هواداران، مدیران، کادر مربیگری، بازیکنان و بسیاری دیگر از جمله استقلالیها رقم زد با آن بیرانوندی که دهها هزار تماشاگر ثابت بازیهای پرسپولیس از او به عنوان «علی بیرو» یاد میکردند از زمین تا آسمان تفاوت خواهد داشت و همین مسئله به طور قطع بر کیفیت فنی او نیز تأثیر خواهد گذاشت. در حال و هوای فوتبالیهای دیوانه ی آبی و قرمز، حتی اقدام به رفتن به تیم رقیب چیزی کمتر از نهایی شدن این اقدام ندارد پس طبیعی است اگر از این جا به بعد، خودِ پرسپولیسیها نیز به دو دسته ی حامی و مخالف «بیرو» تقسیم شوند و در کنار استقلالیهایی که همچنان بابت آن «کُری خوانی» عجیب علی بیرانوند دل چرکین هستند سکوهای ورزشگاه، جایی برای به چالش کشیدن این ملی پوش لرستانی باشد. مابعدالتحریر این گزارش اما به خود بیرانوند مربوط است یعنی ضمن ایجاد تغییر در نفراتی که از آنها مشاوره میگیرد باید چارهای بیاندیشد که حالا حالاها وارد بازی جدیدی که بوی چالش و حاشیهسازی میدهد، نشود به این امید که خطای عجیب و محاسباتی او از ذهن و یاد هواداران دو تیم آبی و قرمز برود. ذکر این نکته ضروری است آن چه در این چند روز با محوریت علی بیرانوند اتفاق افتاد میتواند روزنهای باشد برای رسیدن به آن چه در عالم روزنامه نگاری از آن به عنوان مفاسد ورزشی یاد میکنند چه، پیشنهاد استقلالیها که شهره ی عام و خاص است، مطالبات بیرانوند نیز مشخص پس با یک حساب دو دوتا چهارتا، میتوان به این نتیجه رسید که بیرانوند بعید است زیر قراردادی کمتر از ۱۰۰ میلیارد تومان برای دو فصل را امضاء کرده باشد و این یعنی همچنان گردش مالی در فوتبالی که نسبت به بسیاری از رشتهها از منظر مقامآوری در جایگاه پایینی برخوردار است باید زیر ذره بین نظارتی ها، مجلس، وزارت ورزش و دستگاههای مربوطه باشد که وقتی در یک فقره، یک دروازه بان با بازی احساسی به قراردادی ۱۰۰ میلیارد تومانی رنگ واقعیت میبخشد لابد این را نیز میدانیم که نظیر بیرانوند در این فوتبال کم نداریم و حال که یک عدد قوطی رب گوجه فرنگی معادل یک بسته ی دوازده تایی از همین کالا در دو ـ سه سال گذشته است لابد ۱۰۰ میلیارد تومان روی اعصاب مردم راه خواهد رفت و خودِ این مسئله میتواند به یک نارضایتی ریشه دار در تعاملات اجتماعی تبدیل شود. این که حق بیرانوند ممکن است در بازار نقل و انتقالات بینالمللی، چندین برابر این رقم باشد یک حرف است و این که اساساً باشگاههای بدهکاری همچون استقلال و پرسپولیس چگونه قادر به تأمین چنین مبالغی هستند آن هم دو باشگاهی که همه میدانند دولتی است، حرف و بحثی دیگر. از فوتبال و بیرانوند و اردوغان و سیاست موازنه ی منفی هم اگر بگذریم نمیتوانیم از فصلی که «بیرو» در تاریخ ورزش ایران گشود، گذشت زیرا تلاش برای جذب این بازیکن از سوی استقلالیها و تلاش برای بازگرداندن بیرو به پرسپولیس، بسیاری از محاسبات را به هم ریخت حال میماند انگیزه و اهتمامی که به بسیاری از سؤالات در این زمینه پاسخ دهد که چرا؟ چگونه و برای چه!؟