اکثر فوتبالدوستان روبرتو کخاس را نمیشناسند، ولی در شهر محل زندگی او، سانتا فه در آرژانتین، خیلیها با روبرتو آشنایند و معتقدند او در یکی از شادترین روزهای تاریخ کشورشان نقشی درجه دو داشته است. روز قهرمانی آلبیسلسته در جام جهانی ۱۹۸۶ با درخشش دیگو مارادونای بزرگ.
روبرتو کخاس ۶۶ساله بعد از سالها در یک مصاحبه با روزنامه اوله شرکت کرده و میگوید: «دیگو وزن جام جهانی را میداند ولی من میدانم مجموع وزن دیگو و جام جهانی چقدر است». روبرتو کسی است که بعد از قهرمانی آلبیسلته در آن جام جهانی و زمانی که دیگو مارادونا جام طلایی را در ورزشگاه آزتکای مکزیکوسیتی بالای سر برد او را به دوش گرفت تا یکی از ماندگارترین عکسهای تاریخ فوتبال ثبت شود.
این هوادار آرژانتینی میگوید سالها کسی نام او را نمیدانست تا اینکه دیگو کنجکاو شد تا بداند کسی که او را روی دوش گرفته بود چه کسی بوده است. ادامه مصاحبه او با روزنامه اوله را در ادامه میبینید:
بعد چه شد؟
سال ۲۰۱۴ بود که دیگو با ویکتور هوگو برنامه دا زوردا را اجرا میکرد. آنها من را پیدا کردند و زنگ زدند که به برزیل بروم. به مارادونا هیچچیز نگفته بودند. من از پشت صحنه وارد شدم و هر دوی ما خیلی احساساتی شدیم. همدیگر را محکم بغل کردیم...
یعنی از آن بعدازظهر در آزتکا دیگر دیگو را ندیده بودی؟
نه. اصلا. نمیخواستم مزاحمش بشوم و میدانستم بالاخره همدیگر را خواهیم دید.
بعد از گذشت آن همه سال دیگو تا تو را دید شناخت؟
بله. تا چشمش به من خورد شروع کرد به فریاد زدن و خندیدن. بعد از برنامه هم کلی صحبت کردیم و از خاطرات گفتیم. من از کسانی هستم که راحت گریه میکنند و حرف زدن با او برایم سخت بود. وقتی دیگو را جلوی خودم دیدم بغض کرده بودم و نمیتوانستم حرف بزنم. خیلی از اتفاقاتی که در زندگیام برای من افتاده بهخاطر دیگو است.
خودت را به عنوان کسی که مارادونا را به دوش گرفت میشناسی؟
بله. اینجا در سانتا فه همه من را میشناسند. دوستانم میگویند باید آن عکس را خالکوبی کنم.
برای وارد زمین آزتکا شدن و دوش گرفتن دیگو برنامهریزی کرده بودی؟
نه اصلا برنامهای نداشتم. بعضی از هوادارها که به درون زمین پریدند از پلیس کتک خوردند یا نیروهای لباس شخصی دستگیرشان کردند. درحالیکه داشتیم از دست پلیس مکزیک فرار میکردیم من ناگهان دیگو را جلوی خودم دیدم. بدون حتی یک لحظه تردید خم شدم و او را روی شانههایم بلند کردم.
از آن روز یادگاری هم داری؟
نه. یادم میآید به دیگو گفتم به من چیزی یادگاری بدهد، ولی او گفت یادگاری و این چیزها به درد پیرزنها میخورد. نمیخواستم بیشتر اذیتش کنم.
امسال هم برای فینال جام جهانی در قطر بودی؟
بله. در سال ۹۰ که به آمریکا مهاجرت کرده بودم و نتوانستم به ایتالیا بروم و در سال ۲۰۱۴ هم فقط در مرحله گروهی بودم. چهار سال بعد هم بلیت گیرم نیامد. ولی امسال فقط برای فینال به قطر رفتم. رویام این بود که امسال هم مسی را مثل دیگو روی دوش بلند کنم ولی اصلا اجازه نمیدادند کسی وارد زمین بشود. البته بعضیها وارد شدند ولی از جایی که بودم امکان نداشت. خوشحالم که امسال در فینال حضور داشتم و شاهد بالای سر بردن جام توسط مسی و آرژانتینیها بودم.
در لحظه مرگ دیگو چه حسی داشتی؟
بینهایت غمگین شدم. با آن همه چیزی که دیگو به ما داد، احترامش را نگه نداشتیم. زندگی هر کس به خودش مربوط است و کسی نباید دخالت کند. او برای خیلیها مثل خداست. بارها گفتهام که اگر هر کدام از ما بیستوچهار ساعت پیشش میرفتیم و به او رسیدگی میکردیم، دیگو الآن زنده بود. آنها به دیگو نرسیدند چون تحملش را نداشتند. خیلی وحشتناک است.