آخرین بار در یک برنامه تلویزیونی تصویر مجتبی جباری پخش شد. زیدان آسیا در آن برنامه گفت وضعیت جوری شده که اگر من با کسی تماس نگیرم، کسی به من زنگ نمیزند که بیا از تخصصت استفاده کنیم. چند روز بعد مجتبی جباری به عنوان سرمربی جدید تیم نیروی زمینی ارتش معرفی شد. حالا «۸ شاکی» در موقعیتی جدید قرار گرفته و قرار است نخستین تجربه سرمربیگریاش را از سر بگذراند. آن هم همراه با تیمی که بیشتر روی جذب استعدادها و به خدمت گرفتن بازیکنانی که به سن سربازی میرسند حساب باز میکند و پول آنچنانی برای خرید بازیکن ندارد. مجتبی جباری که بمب نقلوانتقالاتی لیگ دسته دو به حساب میآید با همین شرایط و با وضعیت پیچیدهای که در لیگهای دستههای پایینتر وجود دارد میخواهد کار بزرگی کند. آخرین مصاحبه جباری را در زیر می خوانید:
از شرایط خودتان و تیم نیروی زمینی بگویید. این نخستین تجربه سرمربیگری شماست.
همانطور که گفتید این اولین تجربه سرمربیگری من توی فوتبال است. از انتخابم تا اینجای کار خیلی راضیام. به این دلیل که مجموعه نیروی زمینی یک مجموعه واقعا منسجم با قدمت بالا و سالم است. مجموعهای که سلامت کار جزو اهداف اصلیاش به حساب میآید. یک جلسه با مدیریت مجموعه جناب سرهنگ مسیبزاده گذاشتیم و خیلی زود توانستیم یک توافق خوب را انجام دهیم چون مسیری که میخواستیم برویم کاملا مشخص بود. به نظرم مجموعه نیروی زمینی پتانسیل خیلی زیادی دارد و از موقعی که شروع کردیم تمام مجموعه دارند خیلی خوب تلاش میکنند که بتوانیم یک اتفاق خوب را رقم بزنیم و امیدواریم در انتها هم صعود کنیم به لیگ یک. میدانید مربیگری یک دنیای جدید است برای من. فضایش کاملا با بازیگری فرق دارد. من هم در حال یاد گرفتن هستم و حالا در این مدتی که فاصله افتاد بین دوران بازی و شروع به مربیگری تلاش کردم چیزهایی را فرا بگیرم، چیزهایی هم از گذشته یاد گرفتم و سعی کردم همینها را به بچهها هم انتقال بدهم. خودم هم حتما در این مدت صاحب تجربه میشوم و امیدوارم که بتوانیم کار خوبی انجام بدهیم.
مربیگری را بیشتر دوست دارید یا بازیکن بودن را؟
بازیکن بودن! با اختلاف بسیار زیاد. واقعا مربیگری شغل به درد نخوری است به این دلیل که مربیگری خیلی کار سختی است. شما وقتی بازی میکنی فقط خودتان را دارید و اگر ده دقیقه هم بازی کنید کیفیتهای خودتان را نشان میدهید. اما برای اینکه یک تیم بخواهد یک تمرینی داشته باشد یا بازیای انجام دهد مجموع عوامل باید دست به دست هم بدهند و در فوتبال ایران تا حدود زیادی این کنترل از عهده شما خارج است و در نهایت این بازیکن است که بیشتر کار را انجام میدهد. بنابراین من توصیهام به همه کسانی که بازی میکنند، مخصوصا در فوتبال ایران این است که تا آنجایی که میتوانند فوتبال بازی کنند و سمت مربیگری خیلی دیر بیایند.
شما با سرمربیان صاحب سبک زیادی کار کردید. سبک مربیگری شما به کدام دسته نزدیک است؟
اصلا یک چنین تقلیلی را من ندارم. من فکر میکنم فوتبال ما توی خیلی از اصول پایهای دچار مشکل است و بازیکنان که به این سطح میرسند خیلی از ایرادات را دارند. زمان گذاشتند ولی در آن تایم ایرادهایشان رفع نشده و به نظرم اگر روی یکسری چیزهای پایهای اصرار کنی و بتوانی همانها را درست کنی میتوانی به فوتبال کمک کنی. من فکر میکنم فوتبال اروپا صاحب سبک شده به این دلیل که این وقت و انرژی را در رده پایه، در سازماندهی و پرورش بازیکن دادند و در نهایت بعد از جمع کردن همه بهترینهای دنیا صاحب سبک شدند. من سعی میکنم اصول پایهای را جا بیندازم و این را ببینم و دوست دارم هر کس تیم مرا نگاه میکند ببیند که برای هر لحظه از بازی نقشه و پلنی وجود دارد. امیدوارم که بتوانیم موفق باشیم.
شما جزو منتقدین نحوه استعدادیابی و معرفی بازیکنان جدید به فوتبال بودید. حالا وارد تیمی شدید که میتوانید از بین بازیکنان سرباز بازیکن جذب کنید. به نظر دیدگاههای شما و مجموعهای که در آن حضور دارید به خوبی هماهنگ شده.
والا اتفاقا در جایی قرار گرفتم که کار خیلی سختتر است. چندین برابر حساسیتها زیاد است. چون تایم سربازی است و شما میدانید این مساله چقدر مهم است. به خاطر همین وظیفه و مسوولیت من سنگینتر است. یکسری بازیکن از سال قبل جذب شده بودند که امسال مورد نظر ما قرار نگرفتند و مجبور شدیم آنها را بگذاریم کنار. به خاطر همین تنها چیزی که مد نظرم بوده آن سلیقه سرمربیگری من در انتخاب بازیکن بوده. من وقتی وارد شدم متوجه حساسیتها شدم. متوجه شدم و توانستم حدس بزنم چه اتفاقات بدی میتواند توسط یک سرمربی به وجود بیاید. این مدت به خود من هم پیشنهاداتی داده شده که فلان بازیکن بیاید و فلان کار را بکند یا اتفاق دیگری بیفتد. میبینم که اصلا یک فضایی شده که این جور کارها خیلی راحت شده. خود آن طرفی هم که بازیکن دارد و میخواهد معرفی کند دوست دارد این اتفاق بیفتد و مربیها هم رغبت دارند برای این کار. به همین دلیل فکر میکنم در یکسری ردهها آن درآمد درست نیست و مربی به لحاظ وقت و انرژی که میگذارد به لحاظ مالی اقناع نمیشود. به خاطر همین شاید به غلط سمت این مسائل میرود. در طول این مدت ما از خیلیها تست گرفتیم و میبینم که کلی بازیکن هستند که یک عالم وقت گذاشتند و زحمت کشیدند و امید دارند اما در طول این مسیر کسی نبوده کمکشان کند. من هم در این مقطع اصلا وقتش را ندارم و اصلا رسالتم این نیست که بخواهم این کار را انجام دهم. مشکل کار اینجاست که آن نفراتی که در رده پایه کار میکنند نفرات اصلحی نیستند. نه فقط در بحث پایه که کل فوتبال ما نشان داده حرفهای نیست اما واقعا کسانی را دیدم که اگر یک توصیه درستی به آنها شده بود یا یک مقدار تمریناتشان اصلاح میشد یا مسیر بهتری میرفتند یا حداقل در جریان بازیها بیشتر قرار میگرفتند بازیکنان بهتری میشدند.
شما دو لقب داشتید. هشت شاکی و زیدان آسیا. کدامش را بیشتر دوست دارید؟
قبلا هم گفتم هشت شاکی را بیشتر دوست دارم.
بر اساس همین ۸ شاکی بودن شما زمانی که بازیکن بودید مدام انتقاد میکردید از مربی و مدیران. حالا اگر بازیکنی مثل خودتان پیدا شود چطور با او کنار میآیید؟
به نظرم بازیکنانی که الان با ما کار میکنند خوششانسهستند. چون من همان حساسیتی که آن زمان داشتم را الان روی مدیریت و مجموعه میآورم و در این مدت برای باشگاه نیروی زمینی که لیگ دویی هست سعی کردیم امکاناتی را فراهم کنیم از جمله اینکه جیپیاس داشته باشند یا تست مناسب قبل از تمرینات بدهند یعنی اینکه شدت و فشار تمرین هر بازیکن را بتوانیم کنترل کنیم و اگر به مرز آسیب دارد نزدیک میشود یک جورهایی جلویش را بگیریم. تا آنجایی که در توانمان باشد مسائل را در نظر میگیریم. با این حال همیشه این ایراد وارد است. مواردی را به من میگویند ولی به هر حال یکسری پتانسیلها و ظرفیتها این باشگاه دارد که من فراتر از آن نمیروم. یکسری مسائل هم به خاطر بحثهای سربازی هست و قوانین جاری که باعث میشود یکسری کارها را نشود انجام داد. اما واقعا یکسری مسائل هست مثلا اینکه من چیزهایی را میخواستم و فردایش یا دو روز دیگر انجام میدادند. به بچهها میگفتم همین پروسه در باشگاه استقلال دو- سه هفته تا یک ماه طول میکشید و بعضیهایش اصلا انجام نمیشد و خیلی موارد دیگر هم هست که من نمیتوانم ایراد بگیرم چون میدیدم در باشگاه بزرگ استقلال هم حداقل در آن زمان ما همینها را نداشتیم. به خاطر همین سعی میکنیم تا آنجایی که در توانمان هست، حتی هزینههایی را خودمان تقبل کنیم برای اینکه یک جاهایی نمیشود چون باید استانداردهای پایهای باشد و امیدوارم بتوانیم رفتهرفته بهتر شویم. زمینی را دارند آماده میکنند برای مجموعه که خیلی با ارزش است و میتواند کمک کند. در این مدت ما به عنوان تیم مربیگری اصلا فکر نمیکنیم که تیمی در لیگ پایین داریم و اگر تیم لیگ برتری هم بود با همین شدت و با همین میزان وقت رویش کار میکردیم تا بتوانیم موفق شویم. چون به نظرم لذت مربیگری در این است که شما بتوانید یک زمین و یک مجموعه خوب داشته باشی و بخواهی کار کنی. برای من تا الان همین بوده.
شما چند وقت پیش در برنامه تلویزیونی درددل خیلی از جوانان را گفتید که به دل آدمها نشست. اینکه اگر شما به کسی زنگ نزنید و رابطه نداشته باشید کسی سراغ شما نمیآید. حالا امروز به آن جوانها امید میدهید که جایی برای آنها پیدا میشود بالاخره یا اوضاع بیریخت است؟
اوضاع که بیریخت است. در یک کلام اگر بخواهم بگویم. چون واقعا تخصص محور نیست. در یکسری کارها اصلا پرورش داده نمیشود آدم. آن طرف حتی اگر بخواهد هم آن میزان سواد و علم حتی در بحث همین مربیگری وارد نمیشود که ما بخواهیم یاد بگیریم. خیلی وقت است که اصلا کلاسهای مربیگری بینالمللی نمیرود. در فوتبالی که لحظه به لحظه و روز به روز در حال تغییر است،این تغییرات برای ما توی یک دهه اتفاق میافتد. تازه اگر کسی برود و بیاورد این علم را و به چند نفر بخواهد انتقال بدهد. در این زمینه کمیته آموزش به نظرم موفق نبوده حالا یا بضاعتش را ندارد یا هر چی. خودتان میدانید وضعیت کل مجموعه به چه شکل است. به خاطر همین الان سیستم آنقدر قویتر است که اگر آدمها بخواهند آن جایگاه را پیدا کنند که بتوانند صاحب درآمدی شوند مجبورند تغییر کنند. شاید تا یک مدت من مجتبی جباری نیاز نداشته باشم و وارد نشوم ولی کسی که این مبالغ برایش گذران زندگی است بالاخره یک جایی کوتاه میآید و وارد این سیستم میشود و بعد از مدتی حل میشود در سیستم و با آنها همراه میشود و سیستم اشتباه بزرگ میشود. اولش هم عذاب وجدان هست ولی بعد از مدتی آن عذاب وجدان هم از بین میرود و یک فسادی شکل میگیرد.
شرایط لیگ دسته دو را همه میدانیم. شرطبندی و تبانی و... آیا خودتان را برای اتفاقات احتمالی آماده کردید؟
نمیدانم خودم را چطور باید برای چنین چیزی آماده کنم (با خنده) اما من سعی کردم از پتانسیل این تیم نهایت استفاده را بکنم و بازیکنهای خوب را جمع کنم. اعتقاد دارم اول شما باید این تلاش را بکنی و با کیفیتترینها را داشته باشی چون در فوتبال روز دنیا همین اتفاق در حال رخ دادن است. یک مربی نمیگوید من میروم فلان چیز را درست میکنم بلکه میروند در دنیا میگردند و بهترینها را با کلی پول جذب میکنند. تلاشم این است که بتوانم تیمی جمع کنم که به لحاظ فنی بتواند بر آن مشکلات غلبه کند. حالا باید وارد شویم و ببینیم این جنسی که شما میگویید دقیقا از چه مدلی است. حتما اذیت خواهیم شد و سعی میکنیم تا حدود زیادی آن را انعکاس بدهیم. فکر میکنم حضور من اینجا باعث میشود که تریبون بهتری داشته باشم و بتوانم این فساد را بازگو کنم. اگر اشتباهی انجام میشود بگویم. از حقمان هم حتما دفاع میکنیم. مجموعه هم پشت ما هست و انشالله به موفقیت برسیم.
انتخابات فدراسیون در پیش است و با وجود انتقادات شما و سایر اهالی فوتبال به نظر شرایط خیلی امیدوارکننده نیست.
این واقعیت موجود فوتبال است به نظرم. اگر میخواست اتفاق خوبی بیفتد این اشاعه پیدا میکرد به تمام جاهای دیگر. به نظرم فوتبال مشتی است نمونه خروار. این اتفاقها در حال رخ دادن است و تیم ملی ما در حساسترین موقعیت میخواهد برود جام جهانی اما کسی نیست اصلا برنامهای برای این تیم بریزد یا از بازیکنان و کادر فنی حمایت کند. دیگر نمیدانم چه بگویم. زیاد حرف زدن هم راجع به یک موضوع باعث میشود گوشها عادت بکنند و دیگر نشنوند. من سعی میکنم که زمانهایی که آدم خیلی پر میشود و مجبور به حرف زدن میشود حرف بزنم. اما خب میلیاردها تومان از این پولی که باید بین جوانها پخش شود بین آدمهای فوتبال پخش شود امروز به خاطر سوء مدیریت در حال از بین رفتن است و بین یکسری آدم دیگر تقسیم میشود و حتی آن آدمها هم نمیتوانند بپذیرند و درک این را ندارند که اگر مثلا اجازه بدهند پولی به خاطر حق پخش به فوتبال تزریق شود خود آن سیستم هم یواشیواش بزرگ میشود. مثلا شما ببینید تخمین میزنند در عرض یک سال ۱۵۰ میلیون دلار حق پخش فوتبال ایران است. طی این سالها چه رقمی میشده و اگر به باشگاهها وارد شده بود خود باشگاهها باعث میشدند این پول افزایش پیدا کند. مخاطبهای بهتر و با کیفیت بهتری به استادیوم بیایند. میتوانست باعث شود سازندگی صورت بگیرد. این پول اینقدر بزرگ هست که نمیشود بین چند نفر تقسیم شود. پولی که امروز وجود دارد بین چند تا مربی و بازیکن تقسیم میکنند و گم میشود و خودشان هم خوشحال میشوند که چقدر پول آوردند. وقتی پول بزرگتر میشود نمیتوانند به همین راحتی بخورند. میبرندش سمت ساخت و ساز و بالاخره حساب و کتابش هم فرق میکند. چه بگویم! امیدوارم بالاخره یک روز اتفاقاتی بیفتد و تصمیم درست و بنیادینی صورت بگیرد و یک نفر بفهمد چقدر عقب افتادیم و یک برنامه و هدف مشخصی در نظر گرفته شود و افرادی بیایند و مدیریت را به درستی به عهده بگیرند.
استوری بازیکنان تیم ملی در حمایت از یک نامزد خاص را چطور ارزیابی میکنید؟
منطقی است.
منطقی است؟
منافعشان است دیگر!
از آن لحاظ بله ولی از نظر فوتبالی منطقی نیست دیگر.
نمیدانم در این فضا چه اتفاقی افتاده ولی میخواهم بگویم این دعواهای کوچک به نفع هیچ کس نیست. اساس بنیاد آنقدر از نظر من خراب است که به اینها پرداختن و مطرح کردن سوالات و اینکه یکی جواب آن یکی را میدهد یکجور سرگرمی است به نظرم. انگار که فقط حواسها پرت میشود. هی من سعی میکنم وقتی یک حرفی میزنم حواسها را جمع کنم به اصل موضوع که خیلی بزرگتر است. اینکه باید کارهای بزرگتری انجام دهیم. اما سخت است دیگر. همراه کردن خیلی از آدمها واقعا سخت شده.
مدتی قبل من یک استوری گذاشتم و از مخاطبان پرسیدم کدام بازیکن تیم ملی سابق اگر امروز بود میتوانست به تیم ملی کمک کند که از گروهمان در جام جهانی صعود کنیم. خیلیها گفتند اگر این تیم فعلی ما یک مجتبی جباری داشت ما قطعا میترکاندیم.
مردم ما همیشه خیلی خوشفکر و خوشسلیقه هستند (باخنده) کاش مربی تیم ملی هم این را بشنود و از ما دعوت کند برویم تیم ملی. ولی در نهایت واقعا در فوتبال ایران اول از همه شما باید یک شانسی بیاوری که فوتبالیست بشوی. چون مردم خیلی به فوتبال توجه میکنند. بعد جذب استقلال یا پرسپولیس بشوی و در خاطر مردم بمانی. همین محبتهای مردم است که در نهایت به آدم میرسد و اگر بتوانی این را حفظ کنی و نگهداری میبینی که آن مسیر با همه سختی و تلاطم در این مقطع ارزنده میشود. انگیزه خیلی از فوتبالیستها همین است. اگر میگویید این فساد و این مشکلات و روشها و بدیها هست باز هم همه دوست دارند به یک جایگاهی برسند.
صرفا بحث لطف هم نیست. به نظر واقعا در پست شما ضعف داریم.
من فکر میکنم اصلا مدل فوتبال در دنیا عوض شده. اصلا پلیمیکری به آن شکل نیست. کل مجموعه با هم به اندازه مشخص بار تیم را برمیدارند. من میگویم فوتبال ما الان نباید دنبال این باشد که پلیمیکری پیدا کند که بخواهد این کار را انجام دهد. پستهای جدیدی در فوتبال ساخته شده که کمتر در فوتبال ما استفاده میشود. سیستمهای جدیدتری را داریم و نفراتی را بر آن اساس باید پرورش دهیم و یک مدل دیگر را در نظر بگیریم. فوتبال امروز یک فوتبال خیلی مدرن است و آن چیزی که در دنیا میبینیم این است که اگر من هم بخواهم بازی کنم دیگر مدل فوتبالم را باید تغییر میدادم و با آنها منطبق میکردم. وگرنه در تیم ملیمان هم نفراتی داریم که کارآمدی خیلی خوبی دارند به این خاطر که فوتبال روز دنیا عوض شده و بازیکنان هم با آنها همراه شدند.