به گزارش خبرورزشی، اشلی یانگ یکی از آن معدود بازیکنان کهنهکاری است که هنوز هم در ترکیب یونایتد بازی میکند. او الان تقریباً ۹ سال است که پیراهن این باشگاه را به تن میکند و عصر سرالکس فرگوسن، سرمربی اسطورهای باشگاه را درک کرده است. اشلی در آستانه دیدار حساس تیمش با پاریسنژرمن در لیگ قهرمانان اروپا گفتوگویی با روزنامه اکیپ فرانسه داشته و درباره مسائل مختلفی از زمان حضورش در این باشگاه انگلیسی صحبت کرده است. در زیر خلاصهای از این گفتگو را از نظر میگذرانید.
*روز ششم فوریه، شما پستی در توئیتر گذاشتی و با انتشار تصویری از «بازبی بیبز»، همان نسل بازیکنان جوان یونایتد که در تاریخ ۶ فوریه ۱۹۵۸ در سانحه هواپیمایی مونیخ جانشان را از دست دادند، یاد آنها را گرامی داشتید. چرا هنوز هم شما باید تحت تأثیر چنین حادثهای باشید که بیش از ۶۰ سال از وقوعش میگذرد؟
وقتی تو برای یونایتد بازی میکنی هر ۶ فوریه برای تو یک روز خاص میسازد، چون تو را عمیقاً وادار میکند به تاریخ این باشگاه فکر کنی. سال پیش در مراسم گرامیداشت ۶۰ سالگی این سانحه، مراسم بسیار باشکوهی در اولدترافورد برگزار شد. آن مراسم احساسیترین تجربهای بود که من از زمان ورودم به یونایتد تا به الان تجربه کرده بودم.
*وقتی یک بازیکن با یونایتد قرارداد میبندد چطور او را با تاریخ باشگاه آشنا میکنند؟ آیا به او کتاب یا مثلاً دیویدیای درباره این موضوع میدهند؟
بازیکنانی که قبلاً در انگلیس بازی کردهاند خودشان با این موضوع آشنا شدهاند، چون رسانههای اینجا غالباً درباره حادثه سال ۱۹۵۸ در کنار دیگر قهرمانیهای یونایتد مطلب مینویسند. وقتی بازیکنی هم از خارج به اینجا میآید او را دعوت میکنند تا برود و موزه باشگاه را ببیند. این آگاهی سطحی از طریق صحبت کردن با اعضای کادر فنی و افرادی که سالهای زیادی است در اینجا کار میکنند عمق بیشتری پیدا میکند.
*خب نقش بابی چارلتون که این روزها ۸۱ ساله است و خودش از آن سانحه هواپیمایی جان سالم به در برد، در انتقال این تاریخچه چیست؟
مطمئناً خیلی مهم است. بابی غالباً بعد از هر بازی به رختکن میآید تا ما را ببیند. هر صحبتی با او یادآور لحظات بسیار غنی است که تداعیکننده بزرگی این باشگاه است. وقتی کنارش مینشینی متوجه میشوی مزیتی باورنکردنی نصیبت شده تا بتوانی در چنین باشگاهی به این بزرگی بازی کنی. آنجاست که تو به خودت میگویی یک وظیفه داری؛ اینکه در تاریخچه یونایتد غرق شوی و برای این باشگاه دوباره جام بیاوری.
*وقتی شما سال ۲۰۱۱ به یونایتد آمدید هنوز الکس فرگوسن سرمربی این تیم بود. وقتی داشت از تو استقبال میکرد آیا اسطورههای قدیمی که در این باشگاه بودند را برایت یادآوری کرد؟
به من گفت: «همین که اینجا مسیر درست را انتخاب کنی و به عنوان یک بازیکن و یک انسان رشد کنی و بزرگ شوی یعنی عاقبت به خیر میشوی». دیگر گفتن این جمله که آن حرفش چقدر روی من تأثیر گذاشت بیفایده است (لبخند میزند). همان موقع بود که فهمیدم باید هر روز ۱۰۰ درصد تلاشم در تمرینات را کنم تا بتوانم جایی در این تیم و ترکیبش داشته باشم، چون از همان روز اول میدانستم اینجا هیچ چیزی از قبل تضمین شده نیست. فهمیدم که پوشیدن پیراهن یونایتد علاوه بر اینکه مایه افتخار است، مسئولیت سنگینی هم دارد. این یعنی «مسیر یونایتد». (کدی که یک بازیکن در یونایتد ساخته میشود). خب وقتی تو در بزرگترین باشگاه دنیا بازی میکنی باید در زمین و بیرون از زمین رفتار کاملاً درستی داشته باشی.
*حالا اگر به عقب برگردیم چه تصویری از فرگوسن که دو فصل مربیتان بود در ذهن دارید؟
سر الکس خیلی کم در رختکن حرف میزد ولی به محض اینکه حرف میزد آنچنان شور و حرارتی داشت که همه ساکت و میخکوب مینشستند و فقط به حرفهایش گوش میکردند. این روزها میبینم چقدر خوششانس بودهاند که توانستهام تحت نظرش کار کنم، چون این موضوع یکی از افتخارات دوران فوتبالیام است.
*شما هم سشوار درمانی (می گویند وقتی فرگوسن از دست بازیکنی عصبانی میشد چنان در صورتش فریاد میکشید که حرارتش شبیه حرارت یک سشوار بود) شدید؟
(فکر میکند) خب من عصبانیت فرگوسن در رختکن را دیدهام ولی به طور ویژه مخاطبش من نبودم. گفتم که چنین چیزی را دیدهام و واقعاً تأثیرگذار بود ولی نکته عجیب این بود که غالباً او بعد از پیروزیهایی که به دست میآوردیم انتقامجویانه برخورد میکرد. به ما میگفت: «میتوانستیم در فلان بخش یا فلان موضوع بهتر کار کنیم...» شیوه منحصر به فردی داشت که همیشه ما را از این طریق تحت فشار نگه دارد.
*در مقایسه با سرالکس فرگوسن حالا اولهگنار سولشائر را دارید ولی تصورش خیلی است بپذیریم که سولشائر هم شیوه «سشوار درمانی» را برای بازیکنان دارد...
خب اینطور که به نظر میرسد شما خیلی به رختکن ما سرنمیزنید (میخندد)، چون میتوانم به شما بگویم همین تازگی یک سشوار درمانی در رختکن داشتهایم... وقتی اولهگنار سولشائر سرمربی شد حس کردم سرالکس فرگوسن برگشته است نه تنها به این خاطر که او با خودش مایک فلان (دستیار اسطورهای سرالکس) و مایکل کریک (بازیکن اسطورهای عصر فرگی) را داشت بلکه به این خاطر که اولهگنار دقیقاً میداند بازی کردن در این باشگاه چه معنیای دارد. او خودش قبلاً قهرمان شده و حالا درست مثل سرالکس به دنبال این است که بازیکنانش را در زمین فوتبال شکوفاتر کند.
*تحت نظر سرالکس شما غالباً بال چپ بازی میکردید. حالا با سولشائر شما غالباً مدافع راست هستید. میدانید از زمانی که به یونایتد آمده اید در چند پست بازی کردهاید؟
ساده است؛ در همه پستها به غیر از مدافع میانی و دروازهبانی.
*دیگر دارید اغراق میکنید... شما هرگز مثلاً هافبک دفاعی نبوده اید.
اتفاقاً بودهام؛ سال ۲۰۱۵ زمانی که به خانه هالسیتی رفتیم تا با آنها بازی کنیم در این پست بازی کردم. من همه بازیهایم برای یونایتد را خیلی خوب به خاطر دارم.
*شما گفتید «منچستریونایتد بزرگترین باشگاه دنیاست». ولی به عنوان مثال میتوانیم یادآوری کنیم که رئالمادرید از شما ثروتمندتر و لیورپول هم...
(سؤال را قطع میکند) مراقب چیزی که میخواهید بگویید باشید... (زیرخنده میزند)
*لیورپول هم بیشتر از شما قهرمان لیگ قهرمانان شده (۵ در مقابل ۳).
خب ولی پارامترهای دیگری هم است که باید حسابشان کرد. به عنوان مثال محبوبیت یونایند سوژهای غیرقابل انکار است. هرباری که ما به تور پیش فصل در آمریکا یا آسیا میرویم تمامی جلسات تمرین ما باز است و تماشاگران بسیار زیادی برای دیدن تمرین میآیند. آنها هر ساعتی از شبانه روز هم اطراف هتل ما هستند. البته این موضوع زمانی که برای تعطیلات هم میرویم یکسان است، هرجایی از دنیا که بروی به یک طرفدار من یونایتدی میرسی.
*روز ششم فوریه، شما پستی در توئیتر گذاشتی و با انتشار تصویری از «بازبی بیبز»، همان نسل بازیکنان جوان یونایتد که در تاریخ ۶ فوریه ۱۹۵۸ در سانحه هواپیمایی مونیخ جانشان را از دست دادند، یاد آنها را گرامی داشتید. چرا هنوز هم شما باید تحت تأثیر چنین حادثهای باشید که بیش از ۶۰ سال از وقوعش میگذرد؟
وقتی تو برای یونایتد بازی میکنی هر ۶ فوریه برای تو یک روز خاص میسازد، چون تو را عمیقاً وادار میکند به تاریخ این باشگاه فکر کنی. سال پیش در مراسم گرامیداشت ۶۰ سالگی این سانحه، مراسم بسیار باشکوهی در اولدترافورد برگزار شد. آن مراسم احساسیترین تجربهای بود که من از زمان ورودم به یونایتد تا به الان تجربه کرده بودم.
*وقتی یک بازیکن با یونایتد قرارداد میبندد چطور او را با تاریخ باشگاه آشنا میکنند؟ آیا به او کتاب یا مثلاً دیویدیای درباره این موضوع میدهند؟
بازیکنانی که قبلاً در انگلیس بازی کردهاند خودشان با این موضوع آشنا شدهاند، چون رسانههای اینجا غالباً درباره حادثه سال ۱۹۵۸ در کنار دیگر قهرمانیهای یونایتد مطلب مینویسند. وقتی بازیکنی هم از خارج به اینجا میآید او را دعوت میکنند تا برود و موزه باشگاه را ببیند. این آگاهی سطحی از طریق صحبت کردن با اعضای کادر فنی و افرادی که سالهای زیادی است در اینجا کار میکنند عمق بیشتری پیدا میکند.
*خب نقش بابی چارلتون که این روزها ۸۱ ساله است و خودش از آن سانحه هواپیمایی جان سالم به در برد، در انتقال این تاریخچه چیست؟
مطمئناً خیلی مهم است. بابی غالباً بعد از هر بازی به رختکن میآید تا ما را ببیند. هر صحبتی با او یادآور لحظات بسیار غنی است که تداعیکننده بزرگی این باشگاه است. وقتی کنارش مینشینی متوجه میشوی مزیتی باورنکردنی نصیبت شده تا بتوانی در چنین باشگاهی به این بزرگی بازی کنی. آنجاست که تو به خودت میگویی یک وظیفه داری؛ اینکه در تاریخچه یونایتد غرق شوی و برای این باشگاه دوباره جام بیاوری.
*وقتی شما سال ۲۰۱۱ به یونایتد آمدید هنوز الکس فرگوسن سرمربی این تیم بود. وقتی داشت از تو استقبال میکرد آیا اسطورههای قدیمی که در این باشگاه بودند را برایت یادآوری کرد؟
به من گفت: «همین که اینجا مسیر درست را انتخاب کنی و به عنوان یک بازیکن و یک انسان رشد کنی و بزرگ شوی یعنی عاقبت به خیر میشوی». دیگر گفتن این جمله که آن حرفش چقدر روی من تأثیر گذاشت بیفایده است (لبخند میزند). همان موقع بود که فهمیدم باید هر روز ۱۰۰ درصد تلاشم در تمرینات را کنم تا بتوانم جایی در این تیم و ترکیبش داشته باشم، چون از همان روز اول میدانستم اینجا هیچ چیزی از قبل تضمین شده نیست. فهمیدم که پوشیدن پیراهن یونایتد علاوه بر اینکه مایه افتخار است، مسئولیت سنگینی هم دارد. این یعنی «مسیر یونایتد». (کدی که یک بازیکن در یونایتد ساخته میشود). خب وقتی تو در بزرگترین باشگاه دنیا بازی میکنی باید در زمین و بیرون از زمین رفتار کاملاً درستی داشته باشی.
*حالا اگر به عقب برگردیم چه تصویری از فرگوسن که دو فصل مربیتان بود در ذهن دارید؟
سر الکس خیلی کم در رختکن حرف میزد ولی به محض اینکه حرف میزد آنچنان شور و حرارتی داشت که همه ساکت و میخکوب مینشستند و فقط به حرفهایش گوش میکردند. این روزها میبینم چقدر خوششانس بودهاند که توانستهام تحت نظرش کار کنم، چون این موضوع یکی از افتخارات دوران فوتبالیام است.
*شما هم سشوار درمانی (می گویند وقتی فرگوسن از دست بازیکنی عصبانی میشد چنان در صورتش فریاد میکشید که حرارتش شبیه حرارت یک سشوار بود) شدید؟
(فکر میکند) خب من عصبانیت فرگوسن در رختکن را دیدهام ولی به طور ویژه مخاطبش من نبودم. گفتم که چنین چیزی را دیدهام و واقعاً تأثیرگذار بود ولی نکته عجیب این بود که غالباً او بعد از پیروزیهایی که به دست میآوردیم انتقامجویانه برخورد میکرد. به ما میگفت: «میتوانستیم در فلان بخش یا فلان موضوع بهتر کار کنیم...» شیوه منحصر به فردی داشت که همیشه ما را از این طریق تحت فشار نگه دارد.
*در مقایسه با سرالکس فرگوسن حالا اولهگنار سولشائر را دارید ولی تصورش خیلی است بپذیریم که سولشائر هم شیوه «سشوار درمانی» را برای بازیکنان دارد...
خب اینطور که به نظر میرسد شما خیلی به رختکن ما سرنمیزنید (میخندد)، چون میتوانم به شما بگویم همین تازگی یک سشوار درمانی در رختکن داشتهایم... وقتی اولهگنار سولشائر سرمربی شد حس کردم سرالکس فرگوسن برگشته است نه تنها به این خاطر که او با خودش مایک فلان (دستیار اسطورهای سرالکس) و مایکل کریک (بازیکن اسطورهای عصر فرگی) را داشت بلکه به این خاطر که اولهگنار دقیقاً میداند بازی کردن در این باشگاه چه معنیای دارد. او خودش قبلاً قهرمان شده و حالا درست مثل سرالکس به دنبال این است که بازیکنانش را در زمین فوتبال شکوفاتر کند.
*تحت نظر سرالکس شما غالباً بال چپ بازی میکردید. حالا با سولشائر شما غالباً مدافع راست هستید. میدانید از زمانی که به یونایتد آمده اید در چند پست بازی کردهاید؟
ساده است؛ در همه پستها به غیر از مدافع میانی و دروازهبانی.
*دیگر دارید اغراق میکنید... شما هرگز مثلاً هافبک دفاعی نبوده اید.
اتفاقاً بودهام؛ سال ۲۰۱۵ زمانی که به خانه هالسیتی رفتیم تا با آنها بازی کنیم در این پست بازی کردم. من همه بازیهایم برای یونایتد را خیلی خوب به خاطر دارم.
*شما گفتید «منچستریونایتد بزرگترین باشگاه دنیاست». ولی به عنوان مثال میتوانیم یادآوری کنیم که رئالمادرید از شما ثروتمندتر و لیورپول هم...
(سؤال را قطع میکند) مراقب چیزی که میخواهید بگویید باشید... (زیرخنده میزند)
*لیورپول هم بیشتر از شما قهرمان لیگ قهرمانان شده (۵ در مقابل ۳).
خب ولی پارامترهای دیگری هم است که باید حسابشان کرد. به عنوان مثال محبوبیت یونایند سوژهای غیرقابل انکار است. هرباری که ما به تور پیش فصل در آمریکا یا آسیا میرویم تمامی جلسات تمرین ما باز است و تماشاگران بسیار زیادی برای دیدن تمرین میآیند. آنها هر ساعتی از شبانه روز هم اطراف هتل ما هستند. البته این موضوع زمانی که برای تعطیلات هم میرویم یکسان است، هرجایی از دنیا که بروی به یک طرفدار من یونایتدی میرسی.