به گزارش خبرورزشی، حالا او بعد از 7 سال تيمي ساخته كه باعث غرور ايرانيهاست. در اين 7 سال كارلوس چالشهاي زيادي داشت. صحبتهاي زيادي هم كرد كه بيبهانه، مرور كرديم تعدادي از جملات قصار او را:

*دشمنان بزرگ، من را هم بزرگ ميكنند و افتخار جنگيدن را به ما ميدهند. (در واكنش به اينكه ميگفتند مخالف زياد دارد)

*من از دشمنان فرضي نميترسم بلكه از دوستان فرضي ترس دارم. در حد انزجار از آنها بدم ميآيد. خسته شدهام از افرادي كه روبهرويم مينشينند و ميگويند الگوي ما هستي، ميگويند تو معلم هستي و آمدهايم كار ياد بگيريم اما روز بعد به من ميگويند تو برخلاف منافع ملي ايران عمل كردهاي. (در ماجراي اختلافش با حبيب كاشاني مدير وقت تيم ملي اميد)

*دارم مريض ميشوم از دست دوستان خيالي و واهي. (وقتي انتقادها سال گذشته به اوج رسيد)

*اگر اجبار پيدا كنم، تك و تنها با خودم و بازيكنانم جلوي رقبا ميايستيم. ميايستيم و از منافع ايران دفاع ميكنيم. من اين كار را تا آخرين قطره خونم انجام ميدهم. اگر احتياج باشد به پا ميخيزيم و تك و تنها جلوي بعضيها ميايستم و شك نكنند تا آخرين قطره خونم اين كار را انجام ميدهم.

*بعضيها بعد از 5 هفته حضور در فوتبال ملي طوري حرف ميزنند كه انگار hero (قهرمان) آنها هستند و zero (صفر) ما! (در ماجراي اختلاف با تيم ملي اميد)

*اگر يك مربي خارجي بخواهد از منافع تيمش دفاع كند و بازيكنانش را بخواهد، تبديل به دشمن ميشود؟ ولي اگر يك مربي ايراني بازيكنانش را به خاطر تيم ملي ترخيص نكند، ميشود قهرمان ملي!

*واقعيت مطلب اين است كه اگر من دست روي دست بگذارم، چاي بنوشم و پسته اعلای ايراني بشكنم، دفعه بعدي ميبازم.

*من به پشت پردهها وصل نيستم. (در پاسخ به پيشبينيهاي عجيب و درستش)

*مطمئنم اگر در 18 قدم ما آن اتفاق ميافتاد، مازيچ پنالتي ميگرفت. (بعد از بازي آرژانتين در جام جهاني)

*ميخواهيد زير سايه درخت بخوابيد و شانستان را در لاتاري امتحان كنيد؟ اينطوري به جايي نميرسيد. (دو ماه بعد از حضور در تهران)

*واقعاً جالب است كه يك مربي خارجي بيايد و از داخل فدراسيون فوتبال اين دو اتهام را وارد كند و بعداً همه به او بگويند بسيار جنتلمن است. (بعد از اولين مصاحبه جنجالي برانكو عليه كيروش)

*رفتار برانكو ميدانيد چه شكلي است؟ او سنگي را پرتاب كرده است. حالا دستي را كه با آن سنگ پرتاب كرده، به خاطر تربيتش قايم كرده و ميگويد من سنگي نزدهام! (باز هم انتقاد از برانكو)

*قلعهنويي روند تحريم كردن بازيكنان را در جام جهاني رهبري كرد. (بعد از جام ملتها)

*درخشان چه اجازهاي دارد كه در مورد تيم ملي حرف ميزند؟ وي به عنوان مربي تيم زير 17 سال ايران بهترين عملكردش جايي بود كه به دليل استفاده از بازيكنان صغر سني چند سال محروم شد. او باعث شرم كشور شده است. سال 1986 هم او به همراه چند بازيكن عليه تيم ملي اعتصاب كرده است. آيا اين موضوعي است كه بايد در تيم ملي به آن توجه شود؟ (در واكنش به مصاحبه درخشان كه بلافاصله بعد از باخت ايران به عراق در جام ملتها گفته بود كيروش بركنار شود)

*حميد درخشان و امير قلعهنويي استحقاق هيچ جايگاهي را در فوتبال ايران ندارند و حقشان نيست كه روي صندلي مربيگري بنشينند. (بعد از جام ملتها)

*كي؟ دكتر اسدي؟ نميشناسم! از من درباره فرگوسن بپرسيد! (در ماجراي اختلافش با دبيركل وقت فدراسيون)

*وقتي فردي مثل فرگوسن از شما تعريف ميكند، تنها ميتوانم بگويم افتخار ميكنم. (در واكنش به تعريفهاي فرگوسن در كتابش)

*بايد يك اعتراف كنم؛ بزرگترين اشتباه عمرم، ترك منچستريونايتد و حضور در تيم ملي پرتغال بود.

*تا به حال حتي يك لحظه نخواستم يكي از آنهايي باشم كه دارند فوتبالتان را نابود ميكنند. (در واكنش به كساني كه موافق علمي شدن فوتبال نيستند)

*البته خوشتيپتر نميتوانم باشم چون در ايران واقعاً پير شدم! (در گفتوگوي عيدانه دو سال قبل با خبرورزشي)

*بعضي از افراد توقعشان اين است كه هواداران فوتبال را احمق بدانند. فكر ميكنند آنها تحصيلكرده نيستند. ولي به نظر من هواداران فوتبال كاملاً تحصيلكرده هستند و احمق نيستند.

*اگر فوتبال ايران دست دروغگوها باشد، ضرر ميكند. (در واكنش به منتقدان هميشگي)

*اگر واقعيت داشته باشد كه رحمتي از تيم ملي خداحافظي كرده، من برايش آرزوي موفقيت دارم! بنابراين از تيم ملي بيرون خواهد رفت. (اولين واكنش به خداحافظي رحمتي)

*تيم ملي جاي نقزنها نيست. (باز هم در واكنش به كنارهگيري رحمتي)

*موهاي سفيد من به خاطر آن دوستان خيالي و افرادي است كه به طور سيستماتيك به فوتبال دروغ ميگويند. متأسفانه به همين منظور به جايي رسيديم كه ديگر اعصاب ندارم.

*حقيقتش را بخواهيد من در فضاي حيات وحش بزرگ شدهام. در كشوري بزرگ شدهام كه حيات وحش آن معروف است. من از آفريقا آمدهام. ياد گرفتهام بايد قدم به قدم بالا بروم و بايد محكمتر شوم.

*برايتان يك مَثَل آفريقايي بزنم. سخت است كمي توضيحش ولي ما هميشه وقتي شيرها كنار هم هستند، به گلهشان احترام ميگذاريم. بسيار هوشيار هستيم ولي حواسمان بيشتر مشغول ماري است كه اين گوشه است! يعني بيشتر از مار ميترسيم تا گله شيرها.

افرادي كه آنموقع اين شجاعت نادرست را به خرج دادند و گفتند كیروش يا نبي بازيهاي ايران را به قطر فروختهاند، اشخاصي بودند كه هيچوقت درگيري و دغدغه فوتبال نداشتند. آنها غيرفوتبالي بودند و اصلاً ربطي به فوتبال نداشتند. (در واكنش به اتهام وزير ورزش اسبق ايران كه در محفلي دوستانه چنين حرفي زده بود)

*من حتي در خانواده خودم، با نوهام يا قديمها با پسرم بازي ميكردم، بايد برنده ميشدم. حقيقت اين است كه من الان ديگر نميتوانم با آنها بازي كنم چون منع شدهام! يادم هست وقتي در حياط گل كوچك بازي ميكرديم، من حتي وقتي مقابل نوه 9 سالهام قرار ميگرفتم، بايد برنده ميشدم. او را ميزدم و پرتش ميكردم كنار (خنده). اصلاً فرقي هم نميكرد فوتبال بازي ميكنيم يا شطرنج. من هميشه ميخواهم برنده باشم و به خاطر همين چيزها حتي من را منع كردهاند كه با نوه خودم فوتبال بازي كنم!

*به سلامت! (اولين واكنش به خداحافظي جباري از تيم ملي در محفلي دوستانه)

*از پيشينه من كه به آفريقا بازميگردد، ياد گرفتم كه هيچكس با مارها در تختش نميخوابد. به اين داستان قديمي فكر كنيد كه عقرب از قورباغه خواست او را از طول رودخانه عبور دهد. چيزي كه جالب است اين است كه اطراف ما هنوز افرادي هستند كه از نيش زدن عقرب تعجب ميكنند. آيا آنها آدمهاي سادهاي هستند يا شريك عقربند؟ (در بحبوحه درگيري لفظي شديد با برانكو)

*علي كريمي شجاعت و جسارت من را زير سؤال برده است. ايشان با من كار كرده و بهتر از هركس ديگري يكسري چيزها را ميداند. او به عنوان بازيكن و كمك مربي من بود و به همين دلیل نبايد هيچوقت شجاعت و جسارت من را زير سؤال ببرد. من در 5 سال گذشته نشان دادم فردي نيستم كه اجازه بدهم و يا اين فرصت را در اختيار كسي بگذارم كه جسارت و جرأت من را زير سؤال ببرد. (در واكنش به مصاحبه جنجالي كريمي كه گفته بود كيروش شهامت دارد اسم مار و عقربها را بگويد)

*به من گفتند تو ديوانه هستي كه ميخواهي علي كريمي را دستيار خودت كني ولي من جسارت و جرأت داشتم و يك اسطوره ملي را به تيم ملي دعوت كردم.

*ايشان بنده را به چالش كشيده كه چرا اسامي گرگها و مارها را اعلام نميكنم؟ آقاي كريمي! آنها همان افرادي هستند كه برخورد بسيار نامناسب و توأم با بياحترامي، در زمان حضور در تيم ملي با شخص خود شما داشتند.

*تنها راه حل اين است كه بخواهي بعضيها را زنده زنده و خام بخوري و آنها را از بين ببري ولي ذائقه من فرق دارد. جوجهكباب را ترجيح ميدهم. آنها را زنده زنده بخوري دلدرد ميگيري! (كنايه سنگين به يك مربي ليگ برتري و بعضي منتقدان در قالب مصاحبهاي كه اسم اين مربي و منتقدان را نياورد!)

*يك ضربالمثل هست كه ميگويد حقيقت پايدار است و آينده گوياي همه چيز. من دوست دارم با حقايق و دستاوردهايم حرف بزنم نه با صحبتهاي غيرصحيح و وعده وعيدهاي ساده​انگارانه.

*نميخواهم ديگر دستياري كنارم باشد كه امروز با من باشد و همان شب به آمريكا برود و قرارداد ببندد. (در واكنش به جدايي اميد نمازي از تيم ملي)

*عباسآقا (تداركاتچي تيم ملي) هم كار اميد نمازي را ميكرد! (انتقاد ادامهدار از دستيار سابقش)

* پيام بازيكن مستعد و جواني است اما هنوز زياد مانده تا حرفهاي شود ولي من او را ول نميكنم. هر فرصتي كه باشد او را تحت فشار قرار ميدهم. او من را مورد چالش قرار داد كه به جهنم بروم! من خودم آن شخصي خواهم بود كه او را به جهنم مياندازم تا ياد بگيرد حرفهاي شود و بازيكن خوبي براي فوتبال ايران باشد. (پيام گفته بود بر باعث و باني خط خوردنش از تيم ملي لعنت)

* من زياد نگران اين نيستم كه چه كسي خواب صندليام را ميبيند. من اصلاً مشكلي ندارم كه قلعهنويي يا دايي يا هر مربي ديگري الان به جاي من مشغول كار شود. (وقتي شايعه حضور مربي ايراني جاي او زياد شنيده ميشد)

* تاج ميخواهد اينقدر بازيها را فشرده برگزار كند كه همه بازيكنان يا بميرند يا مصدوم شوند! (آن زمان تاج هنوز رئيس سازمان ليگ بود)

*اين برنامه را يك راننده تاكسي نوشته! (بعد از برنامهريزي تاج براي ليگ و تيم ملي و واكنش كيروش)

*هادي عقيلي به تيم ملي پشت كرد. پاداش اين كارش چه بود؟ قرارداد خوب، حقوق مكفي و خوب و بازي لذتبخش در ليگ ايران. (عقيلي وقتي فهميد در تركيب ايران نيست، ساكش را برداشت و از اردو رفت)

*نميخواهم جاي ايويچ باشم، جايي كه بدون حق و حقوق دارم كار ميكنم و يك هفته مانده به جام جهاني عذرم را بخواهند و بگويند به سلامت!

نكونام، آندو و كريمي ميراث من خواهند بود. (كيروش فعلاً با اين سه نفر رابطه خوبي ندارد!)