به گزارش خبرورزشی، به همين بهانه مرور ميكنيم تعدادي از انتقالات به يادماندني فوتبال ايران را.

مهدي هاشمينسب؛ استقلال

بيشك جنجاليترين نقل و انتقال تاريخ ليگ برتر بود. هاشمينسب بعد از زدن 4 گل براي پرسپوليس به استقلال در شهرآوردها، به تيم آبيپوش رفت. فتحا...زاده، پروين، عابديني و خود مهدي هميشه داستانهايي از اين انتقال دارند. فتحا...زاده ميگويد: «حاجيجان انتقال او يك موضوع روحي و رواني بود. به ما گل زده بود و ميخواستيم هر طور شده جذبش كنيم. بنده خدا عابديني هي زنگ ميزد مهدي را برگرداند ولي نتوانست چون ما او را گرفته بوديم.» هاشمينسب خودش ميگويد اين اتفاق بايد در زندگي او ميافتاد. وقتي ميپرسيم آيا پشيمان نيستي؟ ميگويد: «هزار بار ديگر هم به عقب برگردم با استقلال ميبندم. من به پرسپوليسيها گفتم نصف پول استقلال را هم بدهيد ميمانم ولي ندادند. اگر از استقلال پول نميگرفتم الان هزار و يك مشكل در زندگيام داشتم.»

عليرضا نيكبخت؛ پرسپوليس

بيشك، بعد از انتقال هاشمينسب به استقلال، انتقال نيكبخت به پرسپوليس، جنجاليترين انتقال ليگ برتر بود. نيكبخت سال 85 به خاطر اختلافات مالي با استقلال و مديرعامل وقت يعني قريب، به جمع قرمزها رفت. نيكبخت سالها به خاطر آن انتقال فحش خورد. هواداران استقلال در شهرآورد انواع و اقسام شعارها را عليه او دادند. او در برهههاي مختلف درباره اين انتقال حرفهاي متفاوتي زد. در اوج فحاشيها، او هم لج كرد و گفت تصميم درستي گرفته ولي وقتي فوتبالش تمام شد، گفت رفتنش به پرسپوليس اشتباه بود. نيكبخت در يكي از مصاحبههايش گفت: «من فوتبالم را مديون استقلال هستم و اين تيم مرا نيكبخت كرد. رفتنم به پرسپوليس اشتباه بود اما چارهاي نداشتم.»

شاهرخ بياني؛ پرسپوليس

شاهرخ بياني در استقلال ديوانهوار محبوب بود. از نسل قبلي كه بپرسيد، خيلي شفاف ميگويند. پس طبيعي بود انتقال او به پرسپوليس بتواند جنجال بزرگي به راه بيندازد. بياني پس از 5 فصل فوقالعاده با استقلال، سال 65 به پرسپوليس رفت. او با استقلاليها اختلاف مالي داشت و علي پروين هم از اين فرصت استثنايي نهايت بهره را برد. بياني بعدها گفت با پروين رودربايستي داشت. بياني آن سال به استقلال 2 گل زد و وقتي دوباره به اين تيم بازگشت، به رغم گلزني در شهرآورد براي آبيها هيچگاه نتوانست خودش را در دل هواداران جا كند.

احمد مؤمنزاده؛ استقلال

انتقال او به استقلال يكي از جالبترين انتقالهاي تاريخ فوتبال ايران است. هر كس يك روايتي تعريف ميكند. فتحا...زاده ميگويد عابديني رودست خورد و باورش نميشد مؤمنزاده با استقلال بسته. عابديني هم ميگويد اتفاقاً خودش به مؤمنزاده گفت به استقلال برود: «آمد دفتر من. گفتم دلت با كدام تيم است؟ گفت استقلال. گفتم به حرف دلت گوش كن و برو استقلال.» وقتي براي فتحا...زاده اين را تعريف ميكنيم ميخندد و ميگويد: «نه بابا، پس چرا تا لحظه آخر دنبالش بود؟ من رفته بودم خوي كه فهميدم عابديني ميخواهد مؤمن را بگيرد. سريع جمع و جور كرديم و رفتيم شيراز كار او با استقلال را تمام كرديم.»

علي انصاريان؛ استقلال

استقلالي شدن انصاريان در فصل پرسپوليسي شدن نيكبخت اتفاق افتاد. انصاريان هيچ وقت از آن انتقال به نيكي ياد نميكند و ميگويد اگر زمان به عقب برگردد، هرگز به استقلال نميرود. سال 85، ميگفتند او در ليست مازاد آري هان است. خودش تعريف ميكند انصاريفرد مديرعامل وقت باشگاه به او گفته بود ديگر نميتواند بماند. وقتي از خود انصاريان در اين باره ميپرسيم، ميگويد: «سالي كه من رفتم استقلال، فصل قبلش 12 گل براي پرسپوليس زده بودم بعد رفتم باشگاه محمدحسن انصاريفرد مديرعامل باشگاه گفت تو را نميخواهيم. خودم مانده بودم چه اتفاقي دارد ميافتد.»

غلام فتحآبادي؛ پرسپوليس

در سالهايي كه اين قدر رسانه نبود ولي هواداران عاشقانهتر فوتبال را دوست داشتند، انتقال غلام فتحآبادي از استقلال به پرسپوليس، جنجالساز شد. سال 58 او براي استقلال در شهرآورد گل زد. هواداران به فتحآبادي علاقهمندتر شده بودند اما او به ناگهان سر از پرسپوليس درآورد و تازه در شهرآورد هم گل زد. فتحآبادي تعريف ميكند: «يك سال پس از ورودم به استقلال، به پرسپوليس رفتم و 6 سال در اين تيم ماندم. در لباس پرسپوليس هم به استقلال گل زدم و بعد از 6 سال به استقلال برگشتم. چون آن زمان در تيم ملي من و پرويز مظلومي هماهنگ بوديم، به استقلال برگشتم تا با پرويز در يك تيم باشيم. چنگيز سمت چپ بود و تيم از سرعت او استفاده ميكرد.»

جواد ا...وردي؛ پرسپوليس

سل 52 و بعد از شهرآورد 6 بر صفر. جواد ا...وردي وارد بازي حساسي شده بود. شده بود مثل سيبل. هنوز داستانها و روايتهايي درباره ا...وردي و آن بازي تاريخي وجود دارد. بعد از آن مسابقه، ا...وردي در رختكن با خسرواني مالك تاج سابق درگير شد و سال بعد سر از پرسپوليس درآورد. ميگفتند 12 هزار تومان از قرمزها گرفته است. هنوز از اين انتقال به عنوان انتقالي جنجالي و مبهم ياد ميكنند.

مجتبي جباري؛ سپاهان

درگيري مجتبي جباري و علي فتحا...زاده مديرعامل وقت استقلال باعث شد تا اين بازيكن در سال 92 سر از سپاهان دربياورد. جباري بعدها افشا كرد كه با مشت به صورت فتحا...زاده كوبيده است! انتقال او به سپاهان خيلي جنجالي بود و هواداران استقلال عليه باشگاه موضعگيري كردند. جباري هم تنها چند ماه در سپاهان دوام آورد و خيلي زود از اين باشگاه جدا شد و به قطر رفت.

سيدجلال حسيني؛ الاهلي

انتقال سيدجلال حسيني به قطر و الاهلي هم كم جنجالساز نبود. او رفت باشگاه پرسپوليس و همه گفتند تمام است و ميبندد اما به ناگهان سر از قطر درآورد! آن روز انگار با چاقو به قلب پرسپوليسيها زدهاند. رحيمي مديرعامل وقت پرسپوليس به شدت از او انتقاد كرد و حتي بعدها امير خادم معاون وقت وزير ورزش و جوانان هم در مصاحبهاي گفت چرا پرسپوليس در ماجراي سيدجلال به اين بازيكن پول داد و آخرش به قطر رفت؟

رضا عنايتي؛ استقلال

انتقال او به استقلال هم كم سر و صدا نكرد. دو باشگاه استقلال و پرسپوليس سر رضا جنگ بزرگي داشتند و درست در روزي كه اكثر رسانهها خبر داده بودند عنايتي شايد قرمزپوش شود، او سر از تمرين استقلال در مرغوبكار درآورد و شد يكي از بهترين خريدهاي تاريخ اين باشگاه.

خسرو حيدري و سيدمهدي رحمتي؛ سپاهان

رفتن او به سپاهان خيلي جنجالساز شد. آن سال ميگفتند قلعهنويي ستارههاي استقلال را قر زده و به سپاهان برده تا اين تيم را ضعيف كند. به خاطر همين شايعات، خسرو و رحمتي آن سال خيلي اذيت شدند. هواداران آنها را پولكي ميخواندند و در بازي با سپاهان در آزادي، شديداً از خجالت هر دو آنها درآمدند البته اين دو بازيكن خيلي زود به استقلال بازگشتند.

كاوه رضايي؛ استقلال

سال گذشته انتقال كاوه رضايي به استقلال هم كم جنجالي نبود. او برنامه چيده بود كه صبح تا ظهر در باشگاه پرسپوليس باشد و ظهر تا شب در باشگاه استقلال. كاوه با هر دو باشگاه مذاكره ميكرد و هر روز رسانهها او را بازيكن يكي از اين دو تيم ميدانستند. سرانجام كاوه به استقلال ملحق شد و پرسپوليسيها ميگفتند آبيها 600 ميليون تومان به او نقد دادهاند.

وحيد اميري؛ پرسپوليس

انتقال او به پرسپوليس هم كم جنجالي نبود. منصوريان بعد از حضور در استقلال نهايت تلاش خود را كرد تا وحيد را آبيپوش كند. منصوريان كه فهميده بود كار وحيد با پرسپوليسيها تمام شده، در مصاحبهاي گفت: «من مالك وحيد اميري هستم!» او حتي شاكي بود كه به اين بازيكن زنگ ميزند و جوابش را نميدهد. سرانجام اميري به پرسپوليس رفت و استقلاليها در اين بازي شكست خوردند.