به گزارش خبرورزشی،خواهران افسانهای ووشو به خبرورزشی آمدند و از رمز و راز زندگی شخصیشان گفتند، از تحمل سختیها برای ساختن روزهایی زیبا و قشنگ برای خود و خانوادهای كه آنها را دوست دارند. از نداشتن شرایط مالی مناسب و اینكه مادر در غیاب پدر چه سختیهایی را متحمل شد تا كمبودها كمتر دیده شود.
الهه یكی از خواهران منصوریان حتی به آن اشاره میكند؛ سال ۸۶ وقتی مادرم انگیزه و علاقهام را برای ورود به تیم ملی دید، با فروش حلقه ازدواجش برای من دستكش خرید و هزینه انتخابی ورود به تیم ملی را پرداخت كرد و همین لطف او باعث شد ورزش قهرمانی را تا كسب مدالهای جهانی و قارهای پیگیری كنم! اما وقتی سخن از پدر به میان آمد، ترجیح دادند سكوت كنند و فقط بگویند از او خبر نداریم.
بسیاری از مخاطبان كه پای تلویزیون میخكوب شده بودند، از این همت و زحمات پیاپی لب به تحسین گشودند و بعضاً ضمن آن كه اشك شوق بر گونههایشان حلقه زده بود، از فرجام این برنامه ذوقزده شده بودند. برای بعضیها هم آشتی دختران منصوریان با پدر آن هم بعد از ۱۵ سال غیرمنتظره بود. به ویژه زمانی كه دختران افتخارآفرین ایرانزمین، پدر خود را در آغوش كشیده و نه تنها كممهریهای او را به فراموشی سپردند بلكه از این پیرمرد رنجور طلب بخشش كردند.
آنچه بیش از هر چیز در این برنامه پربیننده نمود داشت، شجاعت بیمانند و پشتكار این خواهران بود كه توانستند با اتكا به خدا و ضمن غلبه بر مشكلات بیشمار زندگی، در عرصه مسابقات معتبر جهانی هم باصلابت ظاهر شوند و مدال طلا بر گردن بیاویزند.
اما مهمترین درس زندگی این خواهران سختكوش احترام به پدر و مادر و نیكی به آنها حتی در بدترین شرایط بود. الهه هر آنچه از ورزش قهرمانی به دست آورد، برای خانواده هزینه كرد. برای مادر خانه خرید، برای خواهر جهیزیه تهیه كرد و...
بیگمان، داستان زندگی خواهران منصوریان خیلیها را به وجد آورد و از اینكه آنها چگونه با تلاش بیحد و حصر و قابل ستایش خود، به این مرحله از موفقیت رسیدند، تحسین میلیونها هموطن را فراهم كرد به خصوص اینكه اهالی ورزش از جمله علی دایی تلاشهای خواهران افسانهای را ستودند.
* مرضیه منصوریان خواهر بزرگتر میگوید: «با حرفهایی كه از پدرم امروز شنیدم، علاوه بر پدرم، به خواهرانم الهه، سهیلا و شهربانو هم افتخار میكنم.»
* برادر خواهران منصوریان میگوید: «این اتفاق باید سالها پیش میافتاد اما باز هم خدا را شكر كه آشتیكنان خواهرانم با پدر در ماه مبارك رمضان افتاد و كدورتها پس از سالها از بین رفت.»
* سهیلا میگوید: «خیلی خوشحالم. از ماه عسل هم خیلی ممنونم كه مقدمات این كار را فراهم كرد. هیچوقت فكر نمیكردم این جمع دوباره كنار یكدیگر جمع شوند.»
* الهه در حالی كه چشمانش پراشك بود، میگوید: «حس خیلی خوبی دارم. دوباره زندگی را كنار پدر شروع میكنیم و امیدوارم كه پدر من را ببخشد. صادقانه بگویم برای ما خیلی سخت بود كه جلوی دوربین از رازهای زندگیمان حرف بزنیم اما شرایطی فراهم شد و بعد از 15 سال برای یك ملت درددل كردیم.»
* احسان علیخانی مجری توانمند ماه عسل میگوید: «خوشحالم كه كدورتها برطرف شد، هدف ما از تهیه برنامه ماه عسل درآوردن اشك مردم نیست، همین كه یك خانواده الان شاد باشند و انرژی این رفع كدورت به جامعه برسد، برای ما كافی است.
علیخانی پس از آشتی كردن خواهران خطاب به پدر منصوریان میگوید: «خوش به حالتان، تبریك میگویم به خاطر داشتن چنین فرزندانی. خیلی مردند؛ خیلی مردند.»
* آرش ظلیپور دستیار احسان علیخانی و همكار سابق ما در خبرورزشی میگوید: بازخورد برنامه عالی بود، سناریویی در كار نبود و هیچكدام از خواهران نمیدانستند كه پدرشان قرار است در برنامه بیاید اما خدا را شكر كه همه چیز به خوبی تمام شد و دختران منصوریان پدر را در آغوش گرفتند و با هم به خانه برگشتند.»
خواهران منصوریان حالا كینه را از سینه پاك كردهاند. حتماً شما هم دوست دارید بدانید احساس آنها از آشتی با پدر چیست؟! «مثل قهرمان شدن و مدال طلا گرفتن شیرین بود.» گوارای وجودتان...